Dr. Behrooz Arman

www.b-arman.com

click
click
click
click
click
click
click
click
click

پانصد کنسرن، قيصر جهان

ژان سیگلر جامعه شناس و سیاستمدار سویسی یکی از منتقدین سرشناس جهانی سازی است. او دهها سال است علیه گرسنگی و فقر مبارزه میکند. وی سالهای درازی نماینده حزب سوسیالیست ها در شورای ملی بود. بین سالهای ۲۰۰۰ و ۲۰۰۸ گزارشگر ویژه سازمان ملل متحد برای حق غذا بود. سال ۲۰۰۸ به عضویت انجمن مشاوران حقوق بشر انتخاب شد

غرب که با ۱۲,٨ درصد جمعیت جهان یک اقلیت است بیش از ۵۰۰ سال

است که بر سیاره ما اعمال قدرت میکند. اواخر قرن ۱۵، زمانی که زمین گرد شد،

بعد از چهارمین سفر کریستوف کلمب، قتل عام آمریکای لاتین ، سپس ٣۵۰ سال

برده فروشی، بعد از آن به مدت ۱۵۰ سال قتل عام دورهی استعمار و اشغال

اراضی و امروز استبداد از طرف سرمایه مالی جهانی. سال گذشته پانصد تا از

بزرگترین کنسرن های خصوصی جهان بنا به آمار بانک جهانی رویهم رفته به بیش

از ۵۲ درصد تولید ملی جهان تسلط داشتند. این سرمایه مالی در دست چندین نفر

الیگارش غربی چنان قدرتی دارد، که نظیرش را پیش از این در تاریخ بشریت هرگز

هیچ شاهی، قیصری یا پاپی دراختیار نداشت. ملتهای جنوب به این دیکتاتوری

مالی بعنوان آخرین مرحله استثمار و استراتژی سرکوب توسط غربی ها نگاه می

کنند. برده داران امروز در بورس ها مستقر شده اند، قیمت مواد اولیه را توسط

سفته بازی تعیین میکنند و امروز ـ گر چه از دید عموم پنهان

است ـ مسئول گرسنگی صدها هزار نفر هستند. هر پنج ثانیه یک کودک زیر ۱۰ سال

از گرسنگی تلف میشود. امسال در آوریل برای اولین بار تعداد انسانهایی که

دائمأ از سوء تغذیه رنج می برند از مرز یک میلیارد هم گذشت. آن هم در سیاره

ایی که ثروت سرشاری دارد. امروز مسئله جبر و سرنوشت دیگر معنا ندارد ، همین

الان که ما صحبت می کنیم، بچه ای که از گرسنگی می میرد، به قتل می رسد.

این نظم جهانی که غرب به این سیاره تحمیل میکند، تئوری مخصوص خودش را ایجاب

میکند. غرب به جامع بودن ارزشهای قومی خود باور دارد. من الان از جلسه

عمومی سازمان ملل متحد در نیویورک میآیم. هر سفیر غربی هر قدر هم که باهوش،

زیرک و متمدن باشد، وقتی سخنرانی میکند، به نام بشریت، به نام ارزشهای

جهانی سخن می گوید و تعلیماتش را به ملتهای آمریکای لاتین، آسیا و آفریقا

عرضه میکند. این تقریبأ دارای ماهیت یکسان با گفتمان

غربی دارد، و این ناشی از کوری مطلق است، زیرا ستم مادی که توسط غرب اعمال

میشود، گفتمان مشروع خودش را تولید میکند. و امروز این دیگر اصلا تحمل نمی

شود.ا مروز دنیای اروپایی ـ آتلانتیک، از زمانیکه چندین

الیگارشهای فاسد حواشی چین و هندوستان را در معاملات استثماری اش ادغام

کرده، قیمت مواد اولیه را دیکته و جنوب را هنوز هم شدیدأ غارت و چپاول

میکند. جمهوری دموکراتیک کنگو که در آن روزانه هزاران نفر از گرسنگی می

میرند از نظر جغرافیایی سرزمین شگفت آوری است. ثروتهای باورنکردنی در آنجا

ریخته. غارت اما همچنان ادامه دارد، برای اینکه کنسرن ها موفق شده اند، در

بسیاری از کشورها حاکمان فاسدی را بر مسند قدرت بنشانند که قراردادهای جعلی

را، این قراردادهای استثماری را، امضاء کنند. تاریخ واقعی، تاریخ بسیج نیرو

و مقاومت، آنجا که زندگی بوجود می آید و همبستگی به نیروی سیاسی مبدل

میشود، همه اینها امروز در جنوب اتفاق می افتد. آنچه که امروز در فلات آندن

بسیج می شود، آنچه که در ونزولا یا اکوادور بوجود می آید، اساسأ چیز جدیدی

است. حتی در آفریقا هم این نیروها در حال شکل گیری هستند. مارکس میگفت،

انقلابی باید قادر باشد، رشد گیاه را بشنود. و این گیاه همه جا در پیرامون

جهان دیکتاتوری مالی غربی رشد میکند

آدم میتواند همه نوع پیشداوری های سیاسی را داشته باشد. میتواند

چپ باشد، راست باشد. ما در جوامعی آزاد در اروپای غربی زندگی می کنیم. ولی

نادیده گرفتن و محکومیت متکبرانه جنبشهای انقلابی در کشورهای پیرامونی

ناشایست و ننگ است. تاریخ خلاق، تاریخی که همبستگی و همیاری اجتماعی می

آفریند، در آندن، در میان ۱۲۰۰۰ قبایل سرخپوست که بولیوی را تشکیل میدهند

به وقوع می پیوندد. در بخشهای زیادی از آمریکای جنوبی تاریخ آفریده میشود

و ما بایستی از آنها یاد بگیریم. اما دراروپا نیز چیزهایی دارد اتفاق می

افتد. من دیگر به دولت ملی اروپایی اعتقاد ندارم که تعیین حق حاکمیت اش را

از تولید کالای سرمایه داری میگیرد. اتحادیه اروپا چیزی جز یک هئیت اداری

برای کنسرن ها نیست. در آن دیگر هیچگونه ارزش و بلندپروازی وجود ندارد. ولی

جامعه مدنی، این برادری شگفت آور وجود دارد. مایلم به هایلیگن دام در

تابستان ۲۰۰۷ برگردم. من در طرف دیگر سیم خاردار بودم. در آنجا ۱۴۰۰۰۰ هزار

نفر از ۴۱ ملت و از تمام جهان بینی های سیاسی حضور داشتند. کشیشان، تروتسکی

ها، پیر و جوان. تمام اینها آنجا بودند و بحث می کردند. همه اینها را یک

امر اخلاقی بدانجا کشانده بود، نه امری سیاسی یا ایدئولوژی حزبی. ایمانول

کانت میگفت: "هر عمل غیر انسانی که در حق کسی صورت می گیرد، انسانیت را در

من از بین می برد." این امر اخلاقی موتور حرکت جامعه مدنی نوین است که دیگر

نمی خواهد دنیایی را، که در آن هر پنج ثانیه یک کودک از گرسنگی می میرد،

تحمل کند

?????? ?? ???? ??? ??????

>>Twitter

>>

 click

>>

 click

خيزش 88

منتشر شد و به گونه پي دي اف در دسترس خوانندگان است

اصل چهل و چهار قانون اساسی: پایه ای برای مصادره ی دارایی هایِ به یغما رفته ی توده ها از سوی بازاریان بزرگ و بنیاد-موقوفه خواران فربه و پاسداران بالا جایگاه در درون نظام ولایت فقیه

 

نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بر پایه سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی با برنامهریزی منظم و صحیح استوار است. بخش دولتی شامل کلیه صنایع بزرگ، صنایع مادر، بازرگانی خارجی، معادن بزرگ، بانکداری، بیمه، تأمین نیرو، سدها و شبکه‏های بزرگ آبرسانی، رادیو و تلویزیون، پست و تلگراف و تلفن، هواپیمایی، کشتیرانی، راه و راه‏آهن و مانند اینها است که به صورت مالکیت عمومی و در اختیار دولت است. بخش خصوصی شامل آن قسمت از کشاورزی، دامداری، صنعت، تجارت و خدمات میشود که مکمل فعالیتهای اقتصادی دولتی و تعاونی است

 

از اصل ۴۵ قانون اساسی: پایه ای برای بازپس گرفتن دارایی های تاراج شده ی مردم ایران از دست اندرکاران سامانه ی ولایی در سی سال گذشته

 

انفال و ثروتهای عمومی از قبیل زمینهای موات یا رها شده، معادن، دریاها، دریاچهها، رودخانه‏ها و سایر آبهای عمومی، کوه‏ها، دره‏ها‏، جنگٌلها، نیزارها، بیشههای طبیعی، مراتعی که حریم نیست، ارث بدون وارث، و اموال مجهول‏المالک و اموال عمومی که از غاصبین مسترد میشود

 

سه ستون اقتصادي سامانه ولايي که در درازاي سي سال نزديک به هفتصد ميليارد دلارسرمايه هاي ملي را بر باد داده اند، نزديک به هشتاد درصد اقتصاد ايران را زير کنترل دارند. اين سه نيروعبارتند از تجار بزرگ، بنياد-موقوفه خواران فربه و پاسداران بالا جايگاه در درون نظام ولايي. دستياران برون مرزي آنان نيز انحصارهاي مالي-نظامي-نفتي بين المللي هستند.سرکوب جنبش هاي زنان و جوانان و کارگران و روشنگران، پوششي است براي اين چپاول همه سويه

 click