Dr. Behrooz Arman

www.b-arman.com

click
click
click
click
click
click
click
click
click

مبارزه با “علما و سران فاسد” تنها يک بازي سياسي

 شروع همکاری بنده به مجلس هفتم بازمیگردد که برای تحقيق درباره مشکلات

صنعت و توليد کشور با برخی از نمايندگان مانند خانم آجرلو و آقای کاتوزيان

همکاری و جلساتی داشتم و در نهايت هم به مرکز پژوهشها برایشناسايی

گلوگاههای صنعت کشور معرفی شدم. در آن مقطع با حکم رسمی مرکز پژوهشهای

مجلس که به امضای آقای احمد توکلی رسيده بود فعاليت خود را آغاز کردم.همه

اسناد و احکام بنده هست و مشخص است که چه کسی دروغ میگويد. الان نامه

معرفی بنده به وزير اطلاعات از طرف يکی از نمايندگان تهران هست. معرفینامه

بنده به ۳۰ نهاد و ارگان موجود است

سال ۸۳ با دعوت برخی از نمايندگان مانند خانم آجرلو و آقايان زاکانی،

محمد دهقان، کامران و کاتوزيان جلساتی برگزار کرديم و آنجا از من خواسته شد

که راههای دستيابی به اطلاعات مفاسد اقتصادی را ارائه کنم، بنده هم با

توجه به اينکه میدانستم که سرنخهايی از مفاسد اقتصادی در ميان پروندههای

قوه قضائيه وجود دارد پيشنهاد انجام تحقيق و تفحص از قوه قضائيه را به اين

نمايندگان ارائه دادم

 بعد از اينکه طرح در مجلس رأی آورد خانم آجرلو و آقای دهقان از من

خواستند که دبيری آن را بپذيرم. قبول نکردم و گفتم در جريان کارهای قبلی با

شما در مرکز پژوهشها که طرحهايی را برای شناسايی گلوگاههای مشکلات

صنعتی و توليدی کشور داشتيم ضرر مالی کردم و شما زير پای من را خالی کرديد.

گفتم اينجا ديگر بحث مالی مطرح نيست بلکه آبرويی و جانی است و من با شما

کار نمیکنم. خانم آجرلو قسم خورد به آيات قرآن و روح حاج احمد و حاج داوود

آجرلو که تا آخر با تو هستيم. بچههای جنگ به حاج احمد آجرلو خيلی اعتقاد

داشتند چرا که در حرفهايش خيلی راسخ بود. مرد بود. من هم فکر میکردم وی

هم خواهر همان آدم است. از اول هم قرار گذاشتيم يا اصلاح يا افشا. اما زير

پای من را خالی کردند. البته اين را هم بگويم که چند ماهی پس از تصويب طرح

فوق آقای احمدینژاد با شعار مبارزه با مفاسد اقتصادی وارد ميدان شد و فضای

خوبی برای انجام اين کار در کشور به وجود آمد. در حقيقت من با فضايی که

ايجاد شد، تصور کردم فرصت مناسبی برای مبارزه با مفاسد اقتصادی است

 ابتدای کار هم به گونهای نشان داديم که ما فقط به دنبال تحقيق از وضعيت

مالی قوه قضائيه هستيم. لذا در جلسات اول از مسؤولان سازمان بازرسی کل کشور

درباره مسائل مالی سوال میکرديم لذا همين کار ما موجب شد که فضا عليه

تحقيق و تفحص مجلس از قوه قضائيه شکسته شود. بعد آرام آرام بحث را به

پروندهها کشانديم.به صراحت از من خواسته شد. ما جلساتمان را ضبط میکرديم

 برخیها صورت جلسه میشد. برخی هم نمیشد. وقتی کارها سنگينتر شد بسنده

کرديم به ضبط صدای جلسات. البته هيچ کدام از اينها دست ما نيست. همه را

گرفتند. به پيشنهاد آقای دهقان و بقيه، رکوردری تهيه کرديم و از جلسات با

سازمان بازرسی کل کشور هم ضبط صدا میکرديم. البته به صورت پنهانی نبود.

مثلا میگفتيم آقای فلانی میخواهيم جلسات را ضبط کنيم مراقب باش چه میگويی

 هر چه به اين نمايندگان گفتم چرا گزارش در مجلس قرائت نمیشود آنها به

نزديکی انتخابات مجلس هشتم اشاره میکردند و میگفتند الان زمان برای اين

کار مناسب نيست و بيشتر نمايندگان به دنبال کارهای انتخابات خود هستند. شما

نگران نباشيد گزارش قطعا در مجلس قرائت میشود. فقط بايد تلاش کنيم

نمايندگان عضو کميته تحقيق و تفحص در انتخابات بعدی هم رأی بياورند تا کار

محکمتر پيش برود. لذا من هم همه تلاشم را کردم تا اين نمايندهها در

شهرشان رأی بياورند. بعد از انتخابات و در حالی که هنوز دوره مجلس هفتم

تمام نشده بود، از چند تن از نمايندگان خواستم که گزارش تحقيق و تفحص بر

اساس وعدهای که دادهاند در مجلس قرائت شود. اين بار بهانهديگری آوردند

و گفتند فضای کشور برای اين کار آماده نيست

 میگفتند ابتدا بايد افکار عمومی برای اين کار آماده شود لذا اينجا از من

خواستند که به دانشگاههای مختلف رفته و در آنجا سخنرانی کنم و برای قرائت

گزارش به اصطلاح آقايان فضاسازی کنم. در اين رابطه هم هماهنگیها از طرف

اين نمايندهها با جامعه اسلامی دانشجويان انجام شد و برايم به مجلس

دعوتنامه فرستادند. برای شروع يک روز خانم آجرلو با من تماس گرفت و گفت

هماهنگی لازم برای سخنرانی من در دانشگاه همدان انجام شده و فلان روز بايد

بروی همدان

 يک بار مديران يک روزنامه هم با من تماس گرفتند که چرا درباره مثلا آقای

رضوانی و موسوی بجنوردی و چند نفر ديگر حرف نمیزنی؟ گفتم که من سندی ندارم

که درباره اينها حرف بزنم. گفت بيا ما سند به تو میدهيم.گفتم اگر سند

داريد خودتان بگوييد. گفت شما بگوييد اثرش بيشتر است. بعد گفت بيا با ما

مصاحبه کن. بعد از دستگيری ما آن وقت اينها ضد من شدند و کلی عليه من

مطلب نوشتند!درباره برخی اصلا سندی نداشتم ولی به من میگفتند اسم اينها را

بياور ما سند داريم

 خانم آجرلو به خصوص خيلی درباره خانواده آقای هاشمی و شخص ايشان تاکيد

داشت که من حرف بزنم. درباره آقای ناطق هم همينطور عنوان میشد. من هم

متاسفانه تحت تاثير القائات همين آدمها بعضی چيزها را اضافه کردم در حالی

که سندی درباره آنها نبود. به همين دليل من از آقای هاشمی عذرخواهی کردم

چرا که ايشان حتی شکايت هم نکرد

 جالب است که بگويم قبل از اين که به دادستانی بروم با اعضای کميته تحقيق

و تفحص تماس گرفتم با… تماس گرفتم که ناگهان داد زد، پاليزدار اين حرفها

چی بود که زدی؟ با تعجب گفتم مگر قرارمان همين نبود؟ به… هم زنگ زدم. تا

گوشی را برداشت گفت پاليزدار مثل اين که دلت آب خنک میخواد؟ گفتم شما

نبودی که میگفتی از کسی ترس و واهمه ندارم

 بارها از طرف آقای احمدینژاد و اطرافيان ايشان مطرح شده بود که بنده را

به نوعی وارد سيستم اجرايی میکنند و بارها از من حمايت شده بود، با خود

آقای احمدینژاد هم ديدار داشتم، بعضی از مباحثی که ايشان درباره مفاسد

میگفت من منتقل کرده بودم که نقطه اوج آن جريان مناظرات انتخابات گذشته بود

 جريانی سوار صداقت من شد. آمدند همان حرفهای من را تکرار کردند و در

سخنرانیها همانها را گفتند ولی معلوم نشد چه کار کردند. اگر بحثها درست

بود چرا هيچ اقدامی نشد. چرا کار را دنبال نکردند؟ حتی به اندازه رکسانا

صابری جاسوس هم از منی که به اصطلاح مورد اعتماد بودم حمايت نشد. حکم يک

جاسوس از هشت سال صفر شد و رفت آن وقت فقط از حرفهای من استفاده سياسی شد.

مگر ادعای مبارزه با مفاسد را نمیکردند میگويم اصلا عباس پاليزدار را

مثلا نمیشناختيد چطور همان حرفها در جاهای مختلف اما عملا پيگيری برای

درستی يا نادرستی ادعاها نکردند. اگر درست بود چه کردند؟ حداقل میآمدند

میگفتند اين حرفهايی که پاليزدار زده اين مقدار درست است اين مقدار

نادرست است. چرا وسط کار از من تعريف میکنند و بعد انگار نه انگار

 ستاد آقای احمدینژاد در دوره اول دو قسمت بود؛ اول ستادهای مردمی تشکيل

شدند و بعد رايحه خوش خدمت آمد. من عضو ستادهای مردمی بودم و زير مجموعه

آقای رضاخواه فعاليت میکردم.از طرف همين ستادهای مردمی آقای احمدینژاد

نفر پنجم ليست قرار گرفتم که رأی نياوردم.. من قرار بود وزير صنايع در دولت

نهم بشوم.برای اين پست به آقای احمدینژاد معرفی شدم.خانم آجرلو و خانم

پروين احمدینژاد من را به کميسيون مربوطه که وزرا را بررسی میکرد معرفی

کردند و بنده دفاعيه تهيه کردم و کتابچه برنامههای خود را نوشتم و چند

جلسه هم آقای خوشچهره که در کميسيون مربوطه بود با بنده گفتوگو کرد.

اتفاقا کميسيون روی بنده نظر مثبت داشت ولی درنهايت به مجلس معرفی نشدم

?????? ?? ???? ??? ??????

>>Twitter

>>

 click

>>

 click

خيزش 88

منتشر شد و به گونه پي دي اف در دسترس خوانندگان است

اصل چهل و چهار قانون اساسی: پایه ای برای مصادره ی دارایی هایِ به یغما رفته ی توده ها از سوی بازاریان بزرگ و بنیاد-موقوفه خواران فربه و پاسداران بالا جایگاه در درون نظام ولایت فقیه

 

نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بر پایه سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی با برنامهریزی منظم و صحیح استوار است. بخش دولتی شامل کلیه صنایع بزرگ، صنایع مادر، بازرگانی خارجی، معادن بزرگ، بانکداری، بیمه، تأمین نیرو، سدها و شبکه‏های بزرگ آبرسانی، رادیو و تلویزیون، پست و تلگراف و تلفن، هواپیمایی، کشتیرانی، راه و راه‏آهن و مانند اینها است که به صورت مالکیت عمومی و در اختیار دولت است. بخش خصوصی شامل آن قسمت از کشاورزی، دامداری، صنعت، تجارت و خدمات میشود که مکمل فعالیتهای اقتصادی دولتی و تعاونی است

 

از اصل ۴۵ قانون اساسی: پایه ای برای بازپس گرفتن دارایی های تاراج شده ی مردم ایران از دست اندرکاران سامانه ی ولایی در سی سال گذشته

 

انفال و ثروتهای عمومی از قبیل زمینهای موات یا رها شده، معادن، دریاها، دریاچهها، رودخانه‏ها و سایر آبهای عمومی، کوه‏ها، دره‏ها‏، جنگٌلها، نیزارها، بیشههای طبیعی، مراتعی که حریم نیست، ارث بدون وارث، و اموال مجهول‏المالک و اموال عمومی که از غاصبین مسترد میشود

 

سه ستون اقتصادي سامانه ولايي که در درازاي سي سال نزديک به هفتصد ميليارد دلارسرمايه هاي ملي را بر باد داده اند، نزديک به هشتاد درصد اقتصاد ايران را زير کنترل دارند. اين سه نيروعبارتند از تجار بزرگ، بنياد-موقوفه خواران فربه و پاسداران بالا جايگاه در درون نظام ولايي. دستياران برون مرزي آنان نيز انحصارهاي مالي-نظامي-نفتي بين المللي هستند.سرکوب جنبش هاي زنان و جوانان و کارگران و روشنگران، پوششي است براي اين چپاول همه سويه

 click