داد

نشريه اجتماعي-اقتصادي

و پژوهشي-تاريخي

click
click
click
click
click
click

ایمانول کانت میگفت: "هر عمل غیر انسانی که در حق کسی صورت می گیرد، انسانیت را در من از بین می برد." این امر اخلاقی موتور حرکت جامعه مدنی نوین است که دیگر نمی خواهد دنیایی را، که در آن هر پنج ثانیه یک کودک از گرسنگی می میرد، تحمل کند

کتاب پيشنهادي

click

 

click
بازخوانی "پروژه آینده عراق" در ایران، بی جنگ یا با جنگ

می دانیم که شركت هاي هاليبرتون و اكسون موبيل مهم ترين شركت هاي نفتي بزرگ امريكايي بودند كه «پيش از تحريمها!!!» در پروژه هاي نفتي ايران حضور داشتند، شركت هايي كه در غرب ايران و در آن سوي مرزها در عراق براي «توسعه» ميدان های نفتي اين كشور، حضور فعال داشته و دارند. نیز می دانیم که پس از برجام، شركت هاي سرمايه گذار امريكايي می خواستند در پروژه هاي نفتي ايران سهیم شوند، و بویژه به سرمایه گذاری در «پروژه هاي غرب كارون و فاز ١١ پارس جنوبي» چشم دوخته بودند. هم چنین آگاهیم که در کوران همین «بند و بست های پنهانی» بود که ترامپ در شبکه تلویزیونی فاکس نیوز به اروپایی ها در آغاز چراغ سبز نشان داد و گفت: «فرانسه و آلمان می توانند به پول در آوردن از ایران ادامه دهند»، و خلیفه ی ایران – خامنه ای – هم سخاوتمندانه افزود: «بارها گفته ایم که با سرمایه گذاری خارجی از جمله غربی ها مشکلی» نداریم. به دگرگفت، "پروژه آینده عراق" (که ما در نمونه ی کردستان عراق، برای روشن شدن ترفندهای کنسرن های نقتی-نظامی-مالی، گوشه هایی از آن را برگزیده ایم) در ایران رو به پیاده شدن بوده و هست، آن هم، با همه ی درگیری ها بر سر «سهم»: از یک سو کشاکش  بر سر «سهم» در بازارهای انرژی جهانی (برای نمونه در درون و برون اوپکی ها و نااوپکی ها و کنسرن ها)، و از دگرسو  درگیری بر سر «سهم» در بازارها و دلارهای نفتی-گازی داخلی (برای نمونه در درون و برون سپاهی ها و بازاری ها و کاتوزی ها). زراندوزان جهان و ایران، بــــــــــی جنگ یا بــــــــــا جنگ، می خواهند کشورمان را به دنبــــــــــال گیری «همــــــــــه سویه!!!» همان راهی کشانند که نه تنها به عراق، بلکه به دیگر کشورهای رو به رشد وابسته به مواد خام، تاکنون تحمیل شده است: همانا اقتصادی تک محصولی-استعماری و انگلی-وارداتی. زمینه ی پیاده سازی این سوگیری اقتصادی را که همراه است با فشارهای فزاینده به «پایینی ها» و در گام نخست به کارگران و مزدبگیران، بویژه خصــــــــــوصی ســــــــــازی یکان ها و رشته ها و گلوگاه های کلیدی به یاری ریزه خواران محلی فراهم ساخته و می سازد، که ولاییان در منطقه – و در پاره ای زمینه ها در جهان - از پیشتازان آنند، و شمار فراوانی از «اپوزیسیون» برون و درون مرز، از دلباختگان نانهان و نهان آن

راه نبرد با این سوداگران آتش افروز و انبان دوز در مناطق نفت خیز را کارگرانمان – بویژه در چند ماه گذشته و علیرغم همه ی سرکوب ها - دلاورانه افروزانده اند. این گدار را بسا افروختــــــــــه تر گردانیم: همکاری های منطقــــــــــه ای میان کارگران و مزدبگبران، ویژگان در میان کارکنان نفت و گاز و رشته های کلیدی را افزایش دهیم، و واپسین آموزه های پیکار را در دسترس یکدیگر نهیم

سترنده ی سیل آسای نفت-صومعه های سپهر سوداگران، توده های درد و کار و پیکارند، و نیز پایان دهنده ی خواری تاریخی درازگاه ما خونین خاوریان

هر "اقدامی که ما (فرماندهان کرد) انجام دادیم برای حفاظت از نفت بود. کار ما حفاظت از شرکتهای نفتی" است

معاون کمیته نفت و گاز در پارلمان کردستان می گفت: "مقامات اقلیم از اواخر دهه ۱۹۹۰ مشغول راه اندازی بخش نفت شدند و به طور منظم شروع به ملاقات و مذاکره با آمریکاییها و انگلیسی ها کردند." دقیقاً یکسال قبل از حمله آمریکا به عراق، وزارت امور خارجه آمریکا مطالعه بر روی یک سیاست توسعه ای را با عنوان "پروژه آینده عراق" آغاز کرد. گروه کاری شامل مجموعه ای از روشنفکران عراقی و مشاوران سیاستهای توسعه عراق در بخشهای "انسان دوستانه"، مالی و نفتی بودند. یکی از این کمیته ها به توسعه یک پروتکل کمک نمود و در نهایت آن را به قانون تبدیل کرد. طبق این قانون کنترل ۸۱ درصد از میادین توسعه نیافته نفتی در عراق به شرکت های آمریکایی و بریتانیایی سپرده میشد. همزمانی منافع شرکتهای آمریکایی با حمله آمریکا در ۲۰۰۳ باعث مطرح شدن سوالات اخلاقی فراوانی شد. شاید پرسش برانگیزترین ترین سرمایه گذاری آمریکایی ها در کردستان عراق در دوره جنگ و اشغال عراق، توسط "ری هانت" سوداگر نفتی ایالت تگزاس صورت گرفته باشد. سرمایه گذاری هانت در جریان یک سری تحقیقات ننگین در سال ۲۰۰۸ توسط "هنری واکسمن" رئیس آتی کمیته نظارت و اصلاحات دولت آمریکا لو رفت. ری هانت جزو مهمترین اسپانسر های بوش در طول مبازرات انتخاباتی و عضو پیشین هیئت مدیره شرکت هالیبرتون بود. او همچنین به عنوان یکی از اعضای مشاوران خارجی بوش نیز خدمت می کرد

مانند تمام نقاط دنیا، فساد از بالا شروع می شود. در عراق همیشه در راس همه امور آمریکایی ها قرار دارند، مقامات آمریکایی به بالاترین مقامات دولتی اقلیم کردستان عراق در روی آوردن به فساد کمــــــک کــــــــــرده اند و البته خود نیز از آن سود برده اند. پول حاصل از درآمد صنعت نفت در کردستان عراق هرگــــــــــز به اقشار پایین جامعه سرازیر نشد؛ علت اصلی آن نیز فساد مقامات کُرد است که ناشی از واقعیت کار آنها با آمریکایی هاست. بحران فراگیر عراق منحصر به فرد خاصی نیست. میلیون ها نفر از مردم کردستان عراق توسط شرکت های بین المللی نفتی و دولت فاسد محلی از حق برخورداری از منابع طبیعی خویش محروم مانده و در سراسر جهان آواره شده اند.

این مردم قربانی چیزی هستند که به عنوان "نفرین منابع" (بخوان: نفرین کنسرن های نقتی-نظامی-مالی) شناخته می شود. این اصطلاحی است که برای اولین بار یک تاجر آمریکایی بنام "جرج سوروس" در توصیف شکست این کشورها در بهره مندی ازسود منابع طبیعی خود به کار برد

در شتاب سرمایه گذاریهای خارجی و کمابیش داخلی اغلبِ دولتها در دراز مدت به نفع شرکتهای سرمایه گذاری عمل می کنند، نه کشور خود. نفت اصلی ترین عامل فساد است. فساد تقریباً بر تمامی سطوح دولــــــــت و بر بخش های خصوصــــــی سایه دوانده است. به عنوان مثال نگاهی به نیجریه می اندازیم. نیجریه یکی از بزرگترین تولید-کنندگان نفت در جهان و جزء ده تولید کننده اول نفت خام است. همانند کردستان عراق، نفت نقش مهمی در اقتصاد این کشور بازی می کند. در دهه ۱۹۷۰ جزو ۵۰ کشور ثروتمند جهان بود. اما اینک جزو ۲۵ کشور فقیر جهان است

مهمترین عامل سقوط نیجریه، فساد دولتی و عدم شفافیت قــــــــــراردادهای نفتــــــــــی (که کنسرن های نفتی در آن نقش تعییــــــــــن کننــــــــــده داشته و دارند) بود. روزانه صدها هزار بشکه نفت در بازار سیاه به فروش می رسید و سود آن به جیب مقامات نیجریه ای می رفت. در نتیجه فقر و محرومیت، اعتراضها در جامعه نیجریه شکل گرفت و همچنین فرصت مناسبی برای شکل گیری سازمانهای تروریستی به وجود آمد. بلای نفت دیگر کشورهای جهان از جمله آنگولا، چاد، ونزوئلا، لیبی، گینه نو، بوتسوانا، پرو، شیلی و بسیاری کشورهای دیگر را نیز دربرگرفته و هم اکنون نیز کردستان عراق را درگیر خود ساخته است

امروز در کردستان عراق نبرد علیه داعش همچنان در جریان است. هرروز هزاران کرد به اردوگاهها می گریزند. درحالی که قیمت نفت به آرامی دوره نقاهت را طی میکند، اما هنوز هربشکه آن حدود ۵۰ دلار است. دولت مرکزی هنوز سهم منصفانه ای از بودجه ملی را در اختیار کردها قرار نمی دهد

حتی در خوشبینانه ترین حالت، چشم اندازی برای استقلال اقتصادی کردستان عراق دیده نمی شود

+++++++

یکی از فرماندهان کرد پیرامون یکی از بزرگترین نبردهای سال ۲۰۱۵ در کردستان گفت: "هر اقدامی که ما انجام دادیم برای حفاظت از نفت بود." یکی از وظایف اصلی فرمانده حفاظت از منابع نفت و گاز منطقه و فرماندهی نیرویی است که اصطلاحاً پلیس نفت و گاز خوانده می شود. پلیس نفت و گاز یک تیم ویژه از نیروهای پیشمرگه است که مسئولیت حفاظت از منابع نفتی در منطقه را برعهده دارد؛ کاری که پیشتر برعهده آمریکایی ها بود. وظیفه فرمانده در کل، بر حفاظت از لوله های نفتی متمرکز شده است

در بخشی از یک نشست، گروهی از سربازان وابسته به این تیم ویژه وارد اتاق شدند و به نشانه سلام نظامی پاهای خود را بر زمین کوبیدند

یکی از آنها بعدها هنگامی که از جیپ خود در یکی از میادین نفتی پایین می آمد، در تحقیقات گلوبال پست گفت: "کار ما حفاظت از شرکتهای نفتی: است

حدود ۸۰ درصد از اقتصاد کردستان عراق وابسته به درآمد نفت

فرمانده و گروهش که وظیفه حفاظت از میادین نفتی را برعهده دارند نتیجه محاسبات از پیش انجام شده این تفکر هستند: ذخایر نفت فراوان و عمدتاً دست نخورده شمال عراق می توانند پایه و اساس شکل گیری یک منطقه مرفه و پرجنب و جوش در منطقه ای را فراهم کند که باقی نقاط آن عمیقاً ناامن است. این استراتژی بود که توسط ایالات متحده و دیگر قدرتهای جهان، هم پیش و هم پس از حمله به عراق در سال ۲۰۰۳، توسعه پیدا کرد

اما همانند بسیاری از نقاط جهان گاهی خانه ای که منبع ذخایری ارزشمند است، تبدیل به چیزی متضاد آن می شود. نفت نیز کردستان عراق را در درگیریهای سیاسی، فساد و یک جنــــــگ تمـــــام عیـــــار فرو برده است

آمریکایی ها و پروژه آینده عراق

حتی اگر فرمانده در مأموریت خود موفق شود و امنیت ذخایر نفت شمال عراق را در برابر تهدید های جاری دولت داعش تأمین کند، ضرورت دیگری در کردستان عراق وجود دارد؛ و آن مبارزه با فساد دولتی است. اگرچه این مبارزه داری چهره خشنی نیست اما یک چالش بزرگتر است

از سال ۲۰۰۳ میلیاردها دلار وارد کردستان عراق شده است، اما هنوز هم این منطقه دچار رکود اقتصادی است. شرایط تا آنجا در این منطقه نامناسب است که برخی از مردم خانه های خود را رها کرده و به کمپ ها پناهنده شده اندچراکه در آنجا غذا و آب به اندازه کافی وجود دارد

دولت منطقه به دلیل به وجود آوردن چنین شرایطی به شدت مورد انتقاد و سرزنش قرار گرفته است

کاری که دولت این منطقه با ملت خود کرده است کم از حمله داعش نیست. رشد غیرقابل کنترل فساد عامل کلیدی و اصلی در ایجاد این بحرانها در منطقه است

مانند تمام نقاط دنیا، فساد از بالا شروع می شود. در عراق همیشه در راس همه امور آمریکایی ها قرار دارند، مقامات آمریکایی به بالاترین مقامات دولتی اقلیم کردستان عراق در روی آوردن به فساد کمک کره اند و البته خود نیز از آن سود برده اند

تقریباً، بلافاصله بعد از مراسم تحلیف، جورج دبیلو بوش، رئیس جمهور اسبق آمریکا، و تقریبا دوسال پیش از شوی تلویزیونی ترس و وحشتِ یازده سپتامبر، آمریکایی ها به کردستان عراق، به عنوان یک منطقه تقریباً ناشناخته که دارای اولویت بهره برداری از منابع نفت و گاز بود، چشم دوختند. کردها نیز برای سرمایه گذاری آمریکاییها از جان مایه گذاشته بودند. آنها این روش را ساده ترین راه برای خارج شدن از دایره قدرت مرکزی بغداد می دیدند

معاون کمیته نفت و گاز در پارلمان کردستان می گوید: "مقامات اقلیم از اواخر دهه ۱۹۹۰ مشغول راه اندازی بخش نفت شدند و به طور منظم شروع به ملاقات و مذاکره با آمریکاییها و انگلیسیها" کردند

دقیقاً یکسال قبل از حمله آمریکا به عراق، وزارت امور خارجه آمریکا مطالعه بر روی یک سیاست توسعه ای را با عنوان "پروژه آینده عراق" آغاز کرد

گروه کاری شامل مجموعه ای از روشنفــــــــــکران؟ عــــــــــراقی و مشاوران سیاستهای توسعه عراق در بخشهای انسان دوستانه، مالی و نفتی بودند. یکی از این کمیته ها به توسعه یک پروتکل کمک نمود و در نهایت آن را به قانون تبدیل کرد. طبق این قانون کنترل ۸۱ درصد از میادین توسعه نیافته نفتی در عراق به شرکت های آمریکایی و بریتانیایی سپرده میشد

همزمانی منافع شرکتهای آمریکایی با حمله آمریکا در ۲۰۰۳ باعث مطرح شدن سوالات اخلاقی فراوانی شد. اما در عین حال رسانه ها به طور گسترده تحولات سیاسی و نظامی زمینی را تحت الشاع قرار دادند

عمق همکاری آمریکاییها و کردها در اسناد سازمان دیدبان قضایی به شکل برجسته ای نشان داده شده است. دیدبان قضایی یک سازمان غیرانتفاعی محافظه کار است که به منظور ایجاد شفافیت در عملکرد دولت ایجاد شده است. این سازمان در ۲۰۰۲ قانون درخواست آزادیِ تبادل اطلاعات با وزارت بازرگانی را ثبت کرد و در عوض اسنادی شامل نقشه میادین نفتی عراق، خطوط لوله، پالایشگاه ها، ترمینال ها، دو نمودار از جزئیات پروژه های نفت و گاز در عراق و همچنین "اسامی کشورهای خارجی خواهان سرمایه گذاری و قرارداد در میادین نفتی" دریافت نمود

این اسناد نشان دهنده آن است که تا چه حد دولت بوش خواهان توسعه سرمایه گذاری در عراق بود و چگونه فرصت های شغلی و سرمایه گذاری را برای آمریکایی ها ایجاد کرد

این نقشه به طور گسترده توزیع بلوکهای گازی و نفتی کردستان عراق در میان منافع بین المللی، از الجزایر گرفته تا ایتالیا و چین را نشان می دهد. در بالای نقشه نام گروه های کاری که در قراردادها و پروژههای نفتی کردستان عراق مشغول به کار بودند ذکر شده بود

اما در این میان نام یکی از آنها کمتر شناخته شده بود: "نیروی کار انرژی بوش - چنی"، ترکیب نام جوج بوش و دیک چنی معاون رئیس جمهور. در بخش توسعه سیاستهای انرژی ملی، گروه کاری بوش راه اندازی بخش آغازین پروژه های نفتی در کردستان عراق را برعهده داشت و گروه کاری دیک چنی نیز یک بخش کاری کوچکتری را در دست داشت

اطلاعات درز کرده از وزارت امورخارجه آمریکا نشان می دهد که تا چه اندازه آمریکاییها در توسعه میادین نفتی کردستان عراق بویژه بخش نفت خیز کرکوک فعال بوده اند. این شهر بخشی از بزرگترین میادین نفتی در سراسر کشور را دارد و از اینرو انتخابات محلی نقش بسیار مهمی در توسعه قراردادهای بین المللی نفتی ایفا میکرد

در سال ۲۰۰۶ ، "آشتی هورامی" وزیر تازه منصوب شده وزارت منابع طبیعی کردستان عراق چند هفته ای را بدون سرو صدا در هوستون آمریکا با مقامات آمریکایی به سر برد

او در این سفر با دیک چنی، جیمز بیکر رئیس کارکنان کاخ سفید، ژنرال دیوید پترائوس، اد رویس از اعضای کنگره آمریکا، و مدیران کمپانی هالیبترون، شرکتی که چنی قبلاً مدیرعامل آن بود، ملاقات کرد. با توجه به حضور مدیر سابق بخش نظارت و نیز آژانس آمریکایی که نظارت و بررسی معاملات مالی را برعهده داشت جلسات بسیار پر بار بود. محققی که با شرط شناخته نشدن هویتش با گلوبال صحبت کرد، گفت: "آمریکاییها وعده کنترل مرزهای کردستان عراق که بطور سنتی توسط دولت مرکزی عراق اداره می شد و همچنین پاسداری از ذخایر نفتی" را دادند

پس از دیدار هوستون

بریتانیا نیز کمکهای مشابهی در شکل گیری بخش نفت خیز کردستان عراق ایفاد نمود. جانی باکستر، رئیس دپارتمان توسعه روابط بین المللی در عراق بین سال های ۲۰۰۷-۲۰۰۸ بعدها عنوان کرد که بریتانیا و ایالات متحده از نزدیک با هم روی این پروژه ها کار میکردند." خط کاری اصلی ما کمک به بازکردن منابع نفت خیز عراق و استفاده از آنها در جهت خدمت موثر به مردم عراق" بود

او در ادامه افزود: "آنچه به عراقیها کمک میکرد سازماندهی ظرفیت مدیریت برای رسیدن به این اهداف بود. بنابراین آنچه که در مدیریت سطح بالا مهم بود رسیدن به پاسخ این سوال بود که ما قصد انجام چه کاری را داریم؟ سود حاصل از فروش این منابع طبیعی به سختی به عراقی ها رسیده است.

هیچ کس "در این منطقه کمکی را بدون هیچ چشمداشتی ارائه نمی دهد. چیزی به نام نوع دوستی در این منطقه وجود ندارد، منافع شخصی در این منطقه محرک اصلی است." سیمون هاتفیلد، مدیرعامل کمپانی زاگرس غربی پس از دیدار هوستون، پیشگامان نفت- با کمک و حمایت ویژه نیروهای ایالات متحده- به سرعت شروع به جستجو برای چاههای مراقبت نشده نفت کردند. براساس تحقیقات کمیسیون بورس و اوراق بهادار آمریکا (SEC)، آشتی هورامی تیمی در گروه اطلاعات قرار داد تا از مکانهای بالقوه برای سرمایه گذاری شرکت ها مطلع شود

بسیاری از مقامات آمریکایی از نتایج حاصل از قراردهای منعقد شده بهره بردند. هیچ کدام از این مقامات به اتهامات کیفری متهم نشدند. SECگفته است: چند تن از آنها به طور مصلحتی به این جرائم اقرار کرده اند

جیمز جفری، از سفیران سابق ایالات متحده در عراق، که به شدت در مذاکرات توسعه میادین نفتی منطقه با مقامات کُرد نقش داشته است، هم اکنون به عنوان مشاور ارشد یکی از بزرگترین شرکتهای نفتی این منطقه -اکسون موبیل - مشغول کار است. او همچنین به عنوان محقق در موسسه ای در واشنگتن در زمینه سیاستهای شرق نزدیک فعالیت میکند. اتاق فکر این موسسه در واشنگتن دی سی مستقر است. رکس تیلرسون، مدیرعامل [سابق] شرکت اکسون موبیل نیز به عنوان وزیر امور خارجه ایالات متحده نامزد شده بود

سودی از صنعت نفت کردستان عراق به مردم نمی رسد

بسیاری از مقامات ایالات متحده با آشتی هورامی در وزارت منابع طبیعی همکاری می کردند و برای سالها از رابطه با کردها بهرمند شدند. بخشی از مقامات سطح بالای آمریکایی و افسران نظامی از همان روزهای آغاز اشغال عراق در سال ۲۰۰۳ شروع به بازسازی صنعت نفت کردستان کردند و این کار را تا سال ۲۰۰۸ درست پیش از پایان دور دوم ریاست جمهوری جرج بوش ادامه دادند

ژنرال جی گارنر، اولین رئیس دفتر بازسازی و کمک های بشردوستانه به مردم عراق در سال ۲۰۰۳ بود. این دفتر مسئولیت بازسازی عراق پس از حمله را برعهده داشت. گارنر و معاونش، سرهنگ "ریچارد ناب" در سال ۲۰۰۸ برای انجام اکتشافات گسترده وارد هیات مدیره یک شرکت کوچک وابسته به آلبرتا به نام "واست اکپلوریشن" شدند. معاملات اکتشافاتی گسترده در همان سال در کردستان عراق صورت گرفت و ۱۰۰ میلیون دلار سرمایه گذاری روی سکوهای نفتی و سایر زیر ساخت های آن انجام شد

ریچارد پرل، رئیس سیاست کمیته مشورتی انجمن دفاع از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۳ در دوران بوش بود. بنا به گزارش وال استریت ژورنال، او در سال ۲۰۰۸ درصدد بود تا با همکاری یک شرکت ترکیه ای به نام "گروه بین المللی آ.ک" و با مشارکت شرکت "اندور انترناشنال" مستقر در هوستون، یک قرارداد نفتی در کردستان عراق امضاء کند

ریچارد پرل دنبال میدان نفتی "خورمال" واقع در بخش شمالی حوزه کرکوک بود، که از سال ۲۰۰۷ تحت کنترل دولت کردستان عراق قرار داشت. میدان نفتی خورمال یکی از غنی ترین میادین نفتی در کل منطقه است

این قضیه برای اولین بار در گزارش سیمور هرش در سال ۲۰۰۳ در "نیویورکر" آشکار شد و در نتیجه آن ریچارد پرل از سمت ریاست کمیته مشورتی استعفا داد

شاید پرسش برانگیزترین ترین سرمایه گذاری آمریکایی ها در کردستان عراق در دوره جنگ و اشغال عراق، توسط "ری هانت" سوداگر نفتی ایالت تگزاس صورت گرفته باشد. سرمایه گذاری هانت در جریان یک سری تحقیقات ننگین در سال ۲۰۰۸ توسط "هنری واکسمن" رئیس آتی کمیته نظارت و اصلاحات دولت آمریکا لو رفت

ری هانت جزو مهمترین اسپانسر های بوش در طول مبازرات انتخاباتی و عضو پیشین هیئت مدیره شرکت هالیبرتون بود. او همچنین به عنوان یکی از اعضای مشاوران خارجی بوش نیز خدمت می کرد

او در سال ۲۰۰۷ با وجودیکه از لحاظ فنی سرمایه گذاری در کردستان عراق، بدونِ مجوزِ بغداد، غیر قانونی بود، در یکی از بلوکهای نفتی کردستان عراق سرمایه گذاری کرد. هنگامی که خبر این معامله منتشر شد، دولت بوش مدعی شد که به هیچ عنوان از سرمایه گذاری ری هانت مطلع نبوده است. اما با بررسیهای واکسمن اسنادی به دست آمد که با ادعاهای دولت بوش در تناقض بود. واکسمن در خصوص این اسناد نامه ای به "کاندولیزا رایس" وزیر امور خارجه آمریکا نوشت:  پنج روز پس از اعلام قرارداد نفتی ری هانت، یکی از مقامهای وزارت امورخارجه با شرکت هانت تماس گرفت تا در مورد یک فرصت عالی دیگر در عراق اطلاع بدهد. او بخش توسعه نفتی شرکت را ترغیب کرد تا برای ری هانت بنویسد: "این یک فرصت عالی برای ماست... این یک موقعیت فوق العاده است ... شانس به ما رو کرده" است

درحالی که مقامات و دیپلماتهای آمریکایی از درآمد حاصل از میادین نفتی کردستان عراق به سودهای فراوانی دست یافتند، مردم محلی بهره ای از آن نبردند

پول حاصل از درآمد صنعت نفت در کردستان عراق هرگز به اقشار پایین جامعه سرازیر نشد؛ علت اصلی آن نیز فساد مقامات کُرد است که ناشی از واقعیت کار آنها با آمریکایی هاست

تجارت های خانوادگی و مهندسان آنان

در مرکز این قراردادها و مذاکرات آشتی هورامی قرار داشت. وظیفه او تبدیل این ثروت به مکانیسمی برای توسعه اقتصادی، سیاسی و رفاه عمومی بود، اما او در انجام این وظیفه بسیار ضعیف عمل کرد

برآوردهای متفاوتی در دست است. اما خسارات ناشی از فساد در بخش نفت کردستان عراق به میلیاردها دلار می رسد. قرار بود این دلارها تأمین کننده بودجه زیرساخت هایی مانند مدارس و بیمارستانها باشد

یک کارشناس صنعت نفت عراق و مشاور پیشین دولت این کشور در زمینه سیاستهای انرژی می گوید: "عراق با سوء مدیریت، میلیاردها دلار از ثروت خود را از دست داده است." او تخمین زده است که دولت اقلیم کردستان از سال ۲۰۰۸ تاکنون، علاوه بر درآمد حاصل از تخصیص بودجه فدرال، بین ۴۰ تا ۴۵ میلیارد دلار از صنعت نفت و گاز خود درآمده داشته است. وی می گوید: "سوال اینجاست که آنها با این همه درآمد" چه کردند

پاسخ این سوال ساده است. این پولها همانجایی جاری شد که مقامات و خانوادهای حاکم بر کردستان عراق خواهان آن بودند؛ به عبارت دیگر به سمت پروژه هایی رفت که در نهایت به جای استفاده عمومِ مردم از آنها، به ثروتمند شدن آن عده قلیل انجامید

در کردستان عراق خانواده همه چیز است و دو خانواده بارزانیها و طالبانیها بر سیاست این منطقه حکم می رانند. هر تصمیم دولتی و تجاری که در کردستان عراق صورت می گیرد با انگیزه افزایش ثروت خانوداگی و مطرح شدن اجتماعی بیشتر آنها است

مذاکرات نفتی کسب و کار احزاب

او می گوید: "مذاکرات نفتی کسب و کار احزاب حاکم" است

معلم ۳۲ ساله مدرسه ای در شهری در اطراف اربیل می گوید: "اگر این روند به همین شکل ادامه پیدا کند ما به سمت دیکتاتوری پیش می رویم. آنچه که دولت درحال حاضر در حال انجام آن است سرقت ثروت ملی و غصب کردن حق ملت" است

بارزانی ها در میان کردها به قهرمانی شهرت یافته اند- آنها در میدانهای نبرد جان خود را در راه آرمانهای کردها از دست دادند- جلال طالبانی نیز در میان کردها با عنوان "عمو طالبانی" شناخته شده است. او اولین رئیس جمهور غیرعرب عراق است که در خلال سال های ۲۰۰۵ تا ۲۰۱۴ بر مسند ریاست جمهوری بود. قباد پسر او هم اکنون معاون نخست وزیرِ اقلیم کردستان است. دیگر پسر او،"پاویل"، هم اکنون رابطه نزدیکی با دولت منطقه ای کردستان در اربیل دارد و به عنوان مشاور وزارت منابع طبیعی اقلیم کردستان فعالیت می کند

هر دو خانواده مالک چند شرکت بزرگ محلی هستند و ارتباط نزدیکی با سیاستمداران و تجار قدرتمند در بریتانیا و ایالات متحده دارند

همه طالبانیها دارای تابعیت دوگانه بریتانیایی و عراقی هستند. بارزانی ها نیز هم در بریتانیای کبیر و هم در ایالات متحده دارای ملک و املاک هستند. مسرور بارزانی، پسر ارشد رئیس اقلیم کردستان، صاحب یک خانه چند میلیون دلاری در "مک لین"ِ ایالت ویرجینیا است

این دو خانواده واحزاب سیاسی مرتبط با آنها، در معاملات تجاری از جمله صنعت انرژی رقیب یکدیگر هستند. یک تفکر رایج در این منطقه آن است که هر معادله نفتی در کردستان عراق برای یکی از این دو خانواده منفعتی کلان به همراه دارد

سیاستمداران تباه، جامعه را به تباهی کشانده اند

تمام "سیاستمداران برای رسیدن به زمین، پول و قدرت بیشتر با یکدیگر درگیر هستند. اگر احزاب کرد نتوانند با هم به توافق برسند، آیا امکان حرکت روبه جلو" وجود دارد

خانواده بارزانی برای اولین بار در سال ۲۰۰۶ آشتی هورامی را وارد هیات مدیره وزارت منابع طبیعی کرد و متعاقبا از او در جهت منافع خود استفاده کرد. آشتی هورامی فرد باتجربه ای بود. او تنها یک مهندس نبود، بلکه به عنوان صاحب و مدیر یک شرکت مهندسی و خدماتی نیز در بریتانیا کار کرده بود. علاوه بر این او به عنوان مشاور شرکت نفتی "گولف پترولیوم" نیز کار کرده بود. او لیستی از شرکت های فعال در بازار لندن در سال ۲۰۰۴ را در اختیار آنها قرار داد

وی بلافاصله درهای کردستان عراق را، برای عقد قرارداد های نفتی، به روی شرکتهای نفتی بین المللی گشود و برای کمک بیشتر به این موضوع جلساتی را در ایالات متحده برگزار کرد. او در عین حال رابطه اش را با "عدنان سامرایی" مدیر اجرایی شرکت "گولف پترولیوم" حفظ کرد. سامرایی از عملکرد داخلی قدرت نفت در عراق آگاه بود. او کارمند پیشین شرکت ملی نفت عراق بود و به عنوان زمین شناس در این شرکت کار می کرد. او می دانست در چه جاهایی امکان یافتن منابع نفتی وجود دارد

اطلاعات او کمک می کرد تا شرکت های نفتی را به مناطقی بکشاند که پیشتر وجود نفت درآنها توسط دولت مرکزی کشف شده بود، اما در عین حال هرگز به شرکتهای بین المللی واگذار نشده بود

تنها چند نفر از وضعیت مالی این وزارتخانه و مفاد قراردادها مطلع هستند. به گفته الخطیب "مقامات وزارت دارایی دولت اقلیم کردستان هیچگونه اطلاعاتی از وضعیت مالی نفت وگاز اقلیم" ندارند

آنهایی که به ثروت و "رشوه های عظیم" رسیدند

یک مقام سابق نظارتی برای "گلوبال پست" فاش ساخت که میزان فساد در وزارت نفت تا چه اندازه آشکار و مخرب بوده است

او به ما درباره ظرفیت سازی برای پاداش ها –پاداش های تعریف نشده در پایان هر قرارداد- و سازماندهی پاداش های محلی خبر داد؛ "رشوه های عظیمی" که همگی مستقیماً روانه حسابهای بیکران اعضای خانواده بارزانی و طالبانی می شد

او گفت: "تقریباً در تمام قراردادهای نفتی کردستان عراق چنین پاداش هایی" وجود داشت

به عنوان مثال، یک قرارداد بین دولت اقلیم کردستان و شرکت زاگرس غربی، یک شرکت مستقر در کانادا، نشان می دهد که دولت اقلیم ۴۰ میلیون دلار پاداش برای خود در نظر گرفته است. "زاگرس غربی" در ۳۰ روز اول شروع قرارداد به عنوان اولین پرداخت نیم میلیون دلار به دولت پرداخت کرد و با دو برابر شدن ظرفیتِ فعالیت، در یک دوره ۱۴ ماهه، هرماه ۲.۵ میلیون دلار پرداخت کرد

مدیر عامل شرکت "زاگرس غربی" طی اظهاراتی در جریان یک دادگاه در لندن گفته بود: "هیچکس در این منطقه بدون چشمداشت کاری انجام نمی دهد." او افزوده بود:" چیزی به نام نوع دوستی- در آن منطقه- وجود ندارد. منافع شخصی محرک اصلی هر چیزی" است

معاون رئیس کمیته نفت و گاز پارلمان کردستان عراق می گوید: "ما باید قراردادهای نفتی کردستان عراق را براساس منافع تمام مردم کرد تنظیم کنیم، نه فقط منافع افراد" قدرتمند

عموم مردم اغلب از این پاداش ها بی اطلاع هستند و قطعاً هیچکدام از آنها به تصویب هیچ موسسه دولتی نرسیده است

وی می گوید:"وزارت نفت در ۱۸ ماه گذشته تازه شروع به ارسال گزارش ماهانه در وبسایت خود کرده است." و در ادامه نیز می افزاید: "هرچند بیشتر این گزارش ها نیمه آماده و فاقد اطلاعات ارزشمند و ضروری" هستند

یک مثال کلاسیک که شبیه فیلمنامه های بد هالیوودی است، از آشکار شدن ایمیلهایی میان آشتی هورامی و مدیران ارشد یکی از معتبرترین شرکتهای نفتی فعال در عراق خبر می دهد. بنا به این ایمیلها، این شرکت فعال در زمینه نفت و گاز که دفتر اصلی آن در امارات متحده مستقر است، یک هفته پیش از عقد یک قرارداد، ۱۲ خودروی ضدگلوله را برای وزیر منابع طبیعی ارسال کرده بود

اسناد شرکت حمل و نقل دریایی "میرسک" جزئیات خودروهای ارسال شده و دستورالعمل نحوه تحویل آنها در کردستان عراق را نشان می دهد. این شرکت ماشینها را به کمک کشتیهای باری و از طریق مرز ترکیه، به درخواست وزیر منابع طبیعی و نچیروان بارزانی که مدتی بعد [دوباره] نخست وزیر اقلیم کردستان شد، ارسال کرده است

رشوه و فساد شکلی از تجارت و اقتصاد

رشوه در عین حال که راهی برای انباشت ثروت است، شکل دیگری از تجارت نیز محسوب می شود

فساد مقامات ارشد کُرد در میان مقامات پایین دولتی و همچنین مردم عادی نیز رسوخ کرده است. در واقع فساد در مقیاس کوچک به عنوان بخشی عادی از زندگی روزمره مردم درآمده است به گونه ای که تنها بخش کوچکی از جامعه آن را به عنوان یک ضد ارزش می دانند. به عبارت ساده تر، در تمام امور معمول زندگی مورد نیاز است

فساد تقریباً بر تمامی سطوح دولــــــــت و بر بخش های خصوصــــــی سایه دوانده است. مردم نیز در انجام تمام امور خود، حتی اگر خرید و فروش پولهای جعلی، تجویز داروهای غیرضروری به بیماران، یا قبول اعانات از شرکت های نفتی بین الملی باشد، غرق در فساد شده اند. حتی برخی از مخالفان و مبارزان علیه فساد دولتی در کردستان عراق نیز تا اعماق در این فسادها فرورفته اند

دلشاد شعبان می گوید: "بیشتر مردم فکر می کنند که فساد لازمه زندگی" است

او می گوید: "به یاد می آورم روزی نچیروان بارزانی نخست وزیر، به یکی از جلسات ما آمده بود و به ما گفت: شاید در گذشته در صنعت نفت این منطقه فساد وجود داشته باشد، اما اگر به آنچه که رخ داده است نگاه کنیم، متوجه می شویم که ما هم مجبور به انجام آن هستیم، ما باید از کردستان محافظـــــــــــت" کنیم

این نوع تفکر حتی در میان کسانی که مدعی مبارزه با فساد بوده اند نیز توسعه پیدا کرده است

در همین مدت زمان کوتاه، فساد به حدی در اقتصاد محلی اختلال ایجاد کرده است، که دیگر کسی توجهی به آن ندارد.

در خلال سال های ۲۰۰۷ تا ۲۰۱۰ تولید ناخالص داخلی در کردستان عراق حدود ۷ درصد رشد داشت. گوران می-گوید: "سرمایه گذاری های مستقیم خارجی بر روی املاک و مستغلات و بخش گردشگری و نفت و گاز (همانا بالش اقتصاد تک محصولی-نفتی استعماری) موجب شکوفایی اقتصادی این منطقه" شد

وی می گوید: "نفت تبدیل به هویت ما شد. اما توسعه صنعت نفت به شدت سریع بود و ما قادر به توقف آن نبودیم. ما نمی توانستیم جلوی ورود این همه پول به منطقه را بگیریم و در حال حاضر نیز شاهد عواقب آن" هستیم

در تابستان سال ۲۰۱۴ زمانی که جنگ علیه داعش آغاز شد، نیروهای مسلح کردستان عراق کنترل چاههای نفت در مناطق مورد مناقشه با دولت مرکزی را به دست گرفتند. اقلیم کردستان بدون مجوز بغداد شروع به صادرات نفت این مناطق کرد و سود حاصل از این تجارت را برای خود ضبط کرد

این استراتژی ای بود که به برکت آمریکایی ها از یک دهه قبل به آن رسیده بودند.

بغداد نیز در پاسخ، از ارسال بودجه ۱۷ درصدی دولت فدرال به دولت اقلیم کردستان خودداری کرد . (طبق قانون اساسی عراق، دولت مرکزی موظف است ۱۷ درصد از بودجه سالانه خود را به اقلیم کردستان عراق اختصاص) دهد

دولت وابسته به نفت و هزینه ها

بدون تزریق مالی دولت مرکزی، دولت اقلیم کردستان هیچ پولی ندارد. درحالی که خانواده های برجسته اقلیم و مقامات وفادار به آنها همچنان در حال فربه تر کردن خود هستند، ماههاست که حقوق کارمندان دولت پرداخت نشده است و آنها مجبور به تــــــرک شغلهای خود و یا یافتن شغــــــــل دوم هستند

در اربیل، پایتخت این منطقه، تضاد شدیدی میان کسانی که از نفت کردستان عراق به ثروت رسیدند و کسانی که حتی در ساختار طرحهای این منطقه گنجانده شده انددیده می شود

در بیست مایلی شمال اربیل و در نزدیکی فرودگاه بین المللی، ساختمانهای ۵۰ طبقه مزین به لوسترهای مجلل مشاهده می شود، شهرکی که در حال تبدیل به زباله دان برجهای لوکس است و هر روز نیز به تعداد این مجتمع های لوکس افزوده می شود

این آپارتمان ها متعلق به سوداگران بین المللی نفت، پیمانکارانشان و صدالبته کارمندان نزدیک به بازار نفت این منطقه است

در نزدیکی این مجموعه آپارتمانها، هتل "دیوان" قراردارد- ساختمانی پر زرق و برق و مأمن امن تجار و بازرگانان بین المللی. هزینه اقامت در این هتل برای یک شب بیش از ۳۰۰ دلار است. پشت این ساختمانها اردوگاه موقتی پناهجویان قرار دارد، ۳۰ خانواده ایزدی در این اردوگاهها زندگی می کنند که معتقدند کمکهای غذایی به آنها ناکافی است

بازخوانی تلخ تاریخ در کشورهای نفت خیز

بحران فراگیر عراق منحصر به فرد خاصی نیست. میلیون ها نفر از مردم کردستان عراق توسط شرکت های بین المللی نفتی و دولت فاسد محلی از حق برخورداری از منابع طبیعی خویش محروم مانده و در سراسر جهان آواره شده اند. این مردم قربانی چیزی هستند که به عنوان "نفرین منابع" (بخوان: نفرین کنسرن های نقتی-نظامی-مالی) شناخته می شود. این اصطلاحی است که برای اولین بار یک تاجر آمریکایی بنام "جرج سوروس" در توصیف شکست این کشورها در بهره مندی ازسود منابع طبیعی خود به کار برد

استاد امور بین الملل دانشگاه کلمبیا که بر روی صنعت انرژی تحقیق میکند، می گوید: "روند مذاکرات معاملات نفت و گاز در کشورهایی که دارای نفرین منابع طبیعی هستند، توسط افرادی مانند آشتی هورامی اشغال" شده است. او در کتاب خود، "فرار از نفرین منابع طبیعی" می نویسد: "تقریبا در هر کشوری که مشعل کشف نفت در آن روشن شود ملت آن رویای ثروت را در سر می پرورانند و اغلب هم مذاکرات صورت گرفته دراین مسیر بر رویای آنها اثر می گذارد

در شتاب سرمایه گذاریهای (خارجی و کمابیش داخلی) اغلب دولتها در دراز مدت به نفع شرکتهای سرمایه گذاری عمل می کنند، نه کشور خود

نفت اصلی ترین عامل فساد است. به عنوان مثال نگاهی به نیجریه می اندازیم. نیجریه یکی از بزرگترین تولید-کنندگان نفت در جهان و جزء ده تولید کننده اول نفت خام است. همانند کردستان عراق، نفت نقش مهمی در اقتصاد این کشور بازی می کند. در دهه ۱۹۷۰ جزو ۵۰ کشور ثروتمند جهان بود. اما اینک جزو ۲۵ کشور فقیر جهان است

مهمترین عامل سقوط نیجریه، فساد دولتی و عدم شفافیت قراردادهای نفتی بود. روزانه صدها هزار بشکه نفت در بازار سیاه به فروش می رسید و سود آن به جیب مقامات نیجریه ای می رفت

در نتیجه فقر و محرومیت، اعتراضها در جامعه نیجریه شکل گرفت و همچنین فرصت مناسبی برای شکل گیری سازمانهای تروریستی به وجود آمد

بلای نفت دیگر کشورهای جهان از جمله آنگولا، چاد، ونزوئلا، لیبی، گینه نو، بوتسوانا، پرو، شیلی و بسیاری کشورهای دیگر را نیز دربرگرفته و هم اکنون نیز کردستان عراق را درگیر خود ساخته" است

امروز در کردستان عراق نبرد علیه داعش همچنان در جریان است. هرروز هزاران کرد به اردوگاهها می گریزند. درحالی که قیمت نفت به آرامی دوره نقاهت را طی میکند، اما هنوز هربشکه آن حدود ۵۰ دلار است. دولت مرکزی هنوز سهم منصفانه ای از بودجه ملی را در اختیار کردها قرار نمی دهد

حتی در خوشبینانه ترین حالت، چشم اندازی برای استقلال اقتصادی کردستان عراق دیده نمی شود.

دولت منطقه ای کردستان عراق برای اینکه بتواند نیازهای خود را تأمین کند هر ماه به بیش از یک میلیارد دلار نیاز دارد. "فاضل نبی" معاون وزارت دارایی کردستان عراق می گوید: " در حال حاضر ما با ۴۰ درصد از بودجه ای که پیش از شروع جنگ با دولت اسلامی به ما اختصاص داده شده بود زندگی می کنیم. هم اکنون اولویت اصلی ما پرداخت حقوق کارمندان است."

احمد قصی، ۴۲ ساله و کارگر سابق صنعت نفت است. هم اکنون او به همراه خانواده اش در کمپ پناهندگان نزدیک شهر مخمور زندگی می کند. او می گوید کل زندگی اش را در صنعت نفت گذرانده است. او علاوه بر داعش به دلیل ایجاد ویرانی ها، از دولت نیز به دلیل عدم سهیم کردن مردم در ثروت ملی نفت عصبانی است. او می گوید: "جناحهای سیاسی برای دسترسی مردم به مزایای صنعت نفت کار چندانی" انجام ندادند

هنگامی که آمریکایی ها آمدند

او می گوید: "دولت تنها این نفت ها را برای خود استخراج کرد و برای مردم محلی کاری انجام نداد." "هنگامیکه آمریکایی ها وارد عراق شدند به ما گفتند با این همه سرمایه گذاری در آینده، شما در کاخ زندگی" خواهید کرد

او سپس نگاهش را به سمت فرزندانش که در گوشه ای با شلنگی در حال شستشوی پای خود بودند برگرداند و گفت: "آنها به ما نگفته بودند که زندگی ما اینگونه" سیاه خواهد شد

برگرفته از گلوبال پست با ویرایش هایی چند - برگردان از انگلیسی اخبار روز

خرداد ماه نود و هشت

 

click

>>Twitter

>>

 click

>>

 click

click

بهارا باش کاين خون گل آلود

برآرد سرخ گل چون آتش از دود

 click

قاجاریان تراژدی صفویان، و ولاییان کمدی آنانند

جسد او (شاه عباس) بعدها از "کاشان به قم منتقل شد و عده ای نوشته اند که این کار پنهانی انجام شد، بعض سیاحان نوشته اند که پادشاهان صفوی، از ترس اینکه مبادا استخوان های آن ها به سرنوشت استخوان شاه تهماسب دچار شود، وصیت می کردند که بعد از مرگ آن ها، چند تابوت مشابه از دروازه های شهر خارج کنند و هر کدام را به طرفی ببرند تا معلوم نشود قبر شاه کجاست، و به همین سبب سنگ قبر شاه عباس در کاشان هم نوشته ای به نام ندارد". دوسرسو نویسنده فرانسوی سده ی هیجده میلادی نیز به همین ناخشنودی ها اشاره دارد، وقتی یادآور می شود؛ "از آنجا که در زمان او (شاه عباس) تاج و تخت پادشاهی در دودمان صفوی نوپا بود، چون او نبیره ی شاه اسماعیل بود و پادشاهی این خاندان میان مردم هنوز آیین دیرینه ای نشده بود، «ترس شاه عباس از مردم کشور خود، بیشتر از ترس همسایگان برون مرزی» بود. شاه عباس در همه ی شهرها و نقاط کشور گروه های آمیخته ای از نژاد و زبان گرد می آورد تا از لحاظ آداب و رسوم و عقاید متفاوت باشند. مردم گرچه همه پیرو یک قانون و دستور بودند، ولی با سیاست (افزوده ی نگارنده: "سیاست تفرفه بیانداز و حکومت کن" یا سیاست "حیدری-نعمتی")، اتحاد و یگانگی در میان آن ها بر علیه دولت غیرعملی می گردید." (آن چه امروز نیز دزدان ولایی و دزدان دریایی، دست در دست هم بدان عمل می کنند). و اینجا یک پرسش از دست اندرکاران "نظام ولایی": آیا دست اندرکاران "نظام ولایی" پس از سه ده سیاهکاری و خون ریـــــــــــزی، سرنوشتی چون "شاهان دین پناه" صفوی خواهند یافت. چند سده پیش، زمینه ی نخبه زدایی و بی رنگ شدن علوم اثباتی و تجربی، و پر رنگ شدن گرایش های خرافی و غیرتجربی را، مجتهدان "متعصب" و "نادان" و "ثروتمند" صفوی فراهم می ساختند، و امروز زمینه ی دگراندیش کشی ها و خرافه گرایی ها را "متعصبان" و "نادانان" و "دارایان" رنگارنگ ولایی فراهم می سازند. آیا فاجعه ی ملی در سال شصت و هفت و کشتار هزاران زندانی سیاسی در دوران "طلایی امام" بازخوانی چنین رویدادهای تلخی نیست: "دو تن از سرداران مراد بیک جهان شاهی و سایلتمش بیک را غازیان (سربازان شاه اسماعیل "مرشد کامل" و متعصب شیعه) زنده زنده به سیخ کشیدند و بریان کردند و به عنوان هشداری به دیگران، به جای کباب" خوردند

 

????
?????? ??
???? ????? ? ???

اصل چهل و چهار قانون اساسی: پایه ای برای مصادره ی دارایی هایِ به یغما رفته ی توده ها از سوی بازاریان بزرگ و بنیاد-موقوفه خواران فربه و پاسداران بالا جایگاه در درون نظام ولایت فقیه

نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بر پایه سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی با برنامهریزی منظم و صحیح استوار است. بخش دولتی شامل کلیه صنایع بزرگ، صنایع مادر، بازرگانی خارجی، معادن بزرگ، بانکداری، بیمه، تأمین نیرو، سدها و شبکه‏های بزرگ آبرسانی، رادیو و تلویزیون، پست و تلگراف و تلفن، هواپیمایی، کشتیرانی، راه و راه‏آهن و مانند اینها است که به صورت مالکیت عمومی و در اختیار دولت است. بخش خصوصی شامل آن قسمت از کشاورزی، دامداری، صنعت، تجارت و خدمات میشود که مکمل فعالیتهای اقتصادی دولتی و تعاونی است

از اصل ۴۵ قانون اساسی: پایه ای برای بازپس گرفتن دارایی های تاراج شده ی مردم ایران از دست اندرکاران سامانه ی ولایی در سی سال گذشته

انفال و ثروتهای عمومی از قبیل زمینهای موات یا رها شده، معادن، دریاها، دریاچهها، رودخانه‏ها و سایر آبهای عمومی، کوه‏ها، دره‏ها‏، جنگٌلها، نیزارها، بیشههای طبیعی، مراتعی که حریم نیست، ارث بدون وارث، و اموال مجهول‏المالک و اموال عمومی که از غاصبین مسترد میشود

سه ستون اقتصادي سامانه ولايي که در درازاي سي سال نزديک به هفتصد ميليارد دلارسرمايه هاي ملي را بر باد داده اند، نزديک به هشتاد درصد اقتصاد ايران را زير کنترل دارند. اين سه نيروعبارتند از تجار بزرگ، بنياد-موقوفه خواران فربه و پاسداران بالا جايگاه در درون نظام ولايي. دستياران برون مرزي آنان نيز انحصارهاي مالي-نظامي-نفتي بين المللي هستند.سرکوب جنبش هاي زنان و جوانان و کارگران و روشنگران، پوششي است براي اين چپاول همه سويه

 click

click
click
click
click
click
click
click
click
click
click
click