داد

نشريه اجتماعي-اقتصادي

و پژوهشي-تاريخي

click
click
click
click
click
click

ایمانول کانت میگفت: "هر عمل غیر انسانی که در حق کسی صورت می گیرد، انسانیت را در من از بین می برد." این امر اخلاقی موتور حرکت جامعه مدنی نوین است که دیگر نمی خواهد دنیایی را، که در آن هر پنج ثانیه یک کودک از گرسنگی می میرد، تحمل کند

کتاب پيشنهادي

click

 

click
توقف خصوصی سازی و بازدولتی کردن یکان های کلیدی، یکی ازبرجسته ترین خواست های "پایینی" ها

در پشت کشاکش ها بر سر "سهم" از اندوخته های نفتی-گازی منطقه میان "بالایی ها"، موج بلندتر خصوصی سازی های خانمانسوز در "بخش انرژی" کشورهای نفت خیز روان است: وهابی های عربستان رو به خصوصی سازی پانصد میلیارد دلاری آرامکو، ولایی های ایران روی به حراج صدها میلیارد دلاری دارایی های نفتی-گازی. طبقه کارگر و زحمتکشان ایران با پوست و گوشت شان اثرهای خصوصی سازی ها را لمس کرده و می کنند و فریب تبلیغات و مانورها را نخواهند خورد. خصوصی سازی در دل برنامهٔ تعدیل ساختاری انجام شده و می شود و درست به همین علت منشأ و مبنای نابودی امنیت شغلی طبقهٔ کارگر و زحمتکشان محسوب می شود. جنبش کارگری-سندیکایی میھن ما با برنامهٔ خصوصی سازی و سیاست آزادسازی اقتصادی مبارزه کرده و خواهد کرد، زیرا تنھا از این طریق می تواند به تأمین منافع و خواست های فوری نظیر: ترمیم و افزایش دستمزد، لغو قراردادهای موقت، احیای حقوق سندیکایی، و تأمین امنیت شغلی دست یابد. به رغم فشار دستگاه های سرکوبگر رژیم به ویژه قوهٔ قضائیه، مبارزه با خصوصی سازی ادامه خواهد یافت. توقف خصوصی سازی (و بازدولتی-دمکراتیزه کردن یکان های کلیدی و گلوگاه های اقتصادی بر پایه ی اصل چهل و چهار قانون اساسی که برآیند صد سال نبرد دشخوار و خونبار مردم ماست) اینک از یک خواست صرفاً صنفی کارگران فراتر رفته و کمابیش به یکی از خواست های جنبش همگانی ضد استبدادی تبدیل شده است. از مقطع زمانی پیکار قھرمانانهٔ کارگران کارخانه هپکو اراک، پولاد اهواز و مجتمع نیشکر هفت تپه تا به امروز، طبقهٔ کارگر ایران با حــــــــــد اعــــــــــلای فداکــــــــــاری این خواست را عمومیت بخشیده و در جلب حمایت لایه های مختلف اجتماعی که از برنامه آزادسازی اقتصادی آسیب دیده اند تا حدی معین موفق شده است. بجاست که جنبش کارگری-سندیکایی بدین پیکار قهرمانانه، ژرفـــــــــای و پهنــــــای بیشتری دهد، و هشیارانه و مردم دارانه، در گدار پرسنگلاخ پیشاهنگی پویش "پایینی ها" گام بردارد. چیرگی بر فرادستان بدون نبرد فرودستان، ویژگان کارگران یکان های کلیدی، ناشــــــــــدنی است. در این پیچ نوین تاریخی، نگذاریم "بالایی" ها دگــــــــــربار از "پایینی" ها ابزاری بهره برند و جنبش به کژراهه برانند

نقش و جایگاه جنبش کارگری و سندیکایی در معادله های سیاسی

واکاوی مواضع قوه ی قضاییه پیرامون برنامهٔ خصوصی سازی، صدور حکم های طولانی مدت حبس، و مقابله با جنبش سندیکایی زحمتکشان میھن ما سال جاری درحالی به پایان نیمه نخست خود می رسد که صحنهٔ سیاسی میھن ما با تحول هایی پرشتاب و فوق العاده پراهمیت روبرو است. در این میان تأثیر تحریم های مداخله جویانهٔ امپریالیسم آمریکا همراه با اثرهای ویرانگر اجرای برنامه های ضدمردمی اقتصادی- اجتماعی رژیم ولایت فقیه، موضوع نقش و جایگاه جنبش کارگری و سندیکایی در معادله های سیاسی و میزان تأثیرگذاری اش بر پویه رخدادهای کشور را به بحث مھم روز تبدیل کرده است

این مباحث از آنچنان اهمیتی برخوردارند که علاوه بر طیف گستردهٔ نیروهای انقلابی، مترقی و آزادی خواه کشور، در آن سوی جبھهٔ مبارزه حاد طبقاتی کنونی، یعنی سران رژیم، ارگان های امنیتی، و تشکل های زرد حکومتی نیز هم بر آن تمرکز کرده اند و برنامه های چندوجھی خود به منظور جلوگیری از رشد جنبش کارگری را متناسب با توازن نیروها در هرلحظه معین تنظیم کرده و به اجرا می گذارند

چندی است که در همین زمینه ابراهیم رئیسی، قاضی مرگ و یکی از بدنام ترین چھره های رژیم ولایت فقیه با سابقه ننگین و خونین در فاجعه ملی کشتار دسته جمعی زندانیان سیاسی در سال ۱۳۶۷ ، در قامت " قھرمان" مبارزه علیه "فساد" ظھور کرده و ردای پیش قراول نظام در "ستیز با فساد" را به دوش انداخته است. ابراهیم رئیسی در یک رشته اقدام های به دقت محاسبه شده و به بھانهٔ "مبارزه علیه فساد" پیرامون مسئله های مبرم کشور به موضعگیری پرداخته است که از آن جمله اند مسئلهٔ حاد مذاکرات هسته ای، موضوع حقوق دمکراتیک شھروندان، سمت گیری اقتصادی- اجتماعی رژیم، برنامهٔ خصوصی سازی و حقوق کارگران

او با زبان تھدید، طبقهٔ کارگر و زحمتکشان را مخاطب قرار داده و برخورد قاطع با جنبش اعتراضی کارگران را درصدر برنامه های قوه قضاییه قرار داده است

او البته پس از صدور حکم های ظالمانه برای فعالان کارگری در پروندهٔ اعتراض های هفت تپه، به مانور فریبکارانه ای دست زد و ظاهراً به منظور "بررسی عادلانه" این حکم ها دستوری ویژه صادر کرد تا به زعم خویش "در رحمت" را برای زحمتکشان گشوده باشد. علت این موضع گیری ها چیست؟ سخنان و موضع گیری های جلاد فاجعه ملی را درخصوص مبارزه کارگران چگونه باید مورد ارزیابی قرار داد؟ پرسش مھم تر اینکه، این موضع گیری ها چه هدف هایی را در اوضاع حساس کنونی دنبال می کنند

پیش از صادر کردن حکم های ظالمانه برای فعالان کارگری و رسانه ای، یعنی درست به موازات تشکیل جلسه های نمایشی بیدادگاه های انقلاب اسلامی برای سندیکالیست ها و فعالان رسانه ای، ابراهیم رئیسی در دیدار با نمایندگان کمیسیون اجتماعی و کمیسیون مشترک رسیدگی به لایحهٔ اصلاح قانون مدیریت خدمات کشوری مجلس به بحث خصوصی سازی و همراه با آن به تھدید کارگران پرداخته بود

او در این دیدار سخنانش را با این عبارت آغاز کرده بود: "اعتراضات کارگری در کشور کم نیست و ما درحال رسیدگی به آنھا هستیم ." به عبارت دقیق تر، رئیس قوه قضاییه مدخل بحث و موضع گیری اش را به رشد کمی و کیفی اعتراض های کارگری و خطرهای آن برای رژیم اختصاص داده بود

در "نظام" ولایی "هیچ کس با اصل خصوصی سازی مخالف" نیست

این امر به هیچ روی اتفاقی و تصادفی نیست و نمی تواند باشد. مسئلهٔ اصلاح قانون مدیریت خدمات کشوری یکی از حساس ترین مباحث در جامعه ماست و با خواست های میلیون ها تن از کارگران و بازنشستگان کشور پیوند دارد. همچنین اصلاح این قانون از نقطه نظر سبد سود و هزینه برای کارفرمایان و دولت نیز از اهمیت برخوردار است. چگونگی فعالیت نظام اداری کشور و فعالیت های مختلف اقتصادی و اجتماعی همگی، به میزانی معین، زیر تأثیر قانون مدیریت خدمات کشوری قرار می گیرند. بنابراین، ابراهیم رئیسی، دانسته و آگاهانه، پا به میدان گذاشته و با اظھار اینکه: "امروز دشمن بر طبل یأس و ناامیدی می کوبد و ما همگی مأموریت داریم به گونه ای عمل کنیم که یأس بر مردم عزیزمان عارض نشود." او سپس منظورش را در قالب این عبارت ها بیان می کند: "بر این اساس لازم است نظام پرداخت حقوق در کشور عادلانه شود... ما معتقدیم به دلیل تخلف یک یا چند نفر، یک واحد تولیدی نباید فعالیتش متوقف یا تعطیل شود... هیچ کس با اصل خصوصی سازی مخالف نیست منتھا شکل خصوصی سازی در کشور ما اشکالات ساختاری دارد. ...اعتراضات کارگری در کشور کم نیست و ما درحال رسیدگی به آنھا هستیم. دغدغهٔ کارگران قابل درک است و باید دستگاه های مسئول مشکلات را حل کنند. منتھا گاهی کسی در پوشش مسائل کارگری، اهداف دیگری را دنبال می کند که ما این قبیل اقدامات را نباید به حساب کارگران بگذاریم. خود کارگران باید مقابل کسانی که فضای اعتراضات کارگری را آلوده می کنند، بایستند" [

تأکید و پافشاری ابراهیم رئیسی بر اصل خصوصی سازی و تھدید کارگران، شاه بیت موضع گیری های او است. به این ترتیب رئیس قوهٔ قضاییه با .قاطعیت از برنامهٔ تعدیل ساختاری حمایت می کند و با تھدید کردن کارگران به کلان سرمایه داران و نیز امپریالیسم برای تضمین امنیت سرمایه هایشان پیامی روشن می دهد

بارها در مورد خصوصی سازی در رژیم ولایت فقیه گفته ایم که خصلت همکاری دولت و رژیم با بخش خصوصی، معرف ماهیت ضد تولیدی، غارتگرانه، و ضد ملی سرمایه های خصوصی ای است که در دلالی و واسطه گری به سوداندوزی مشغول اند و نابودی بنیهٔ تولیدی و گسترش فقر در کشور را موجب شده اند. ابراهیم رئیسی آگاهانه و با هدف فریب افکارعمومی بحث خصوصی سازی را از ماهیت رژیم و عملکرد آن جدا می کند. ازاین روی، بحث دربارهٔ خصوصی سازی و بخش خصوصی به صورتی انتزاعی و خارج از چارچوب تاریخی- اجتماعی ای مشخص، فریبکاری به هدف غارت ثروت ملی و استثمار وحشیانهٔ کارگران و زحمتکشان است. آیا سخنان ابراهیم رئیسی دربارهٔ وجود اشکال در شکل "اجرای" خصوصی سازی معنای دیگری می دهد؟! این موضع گیری ها دقیقاً همان هدفی را که ابراهیم رئیسی مأموریت اجرای آن را در مقام رئیس قوهٔ قضاییه برعھده گرفته، برملا می کند

هماهنگی موضع گیری های ابراهیم رئیسی و روزنامه کیھان حسین شریعتمداری

در همین ارتباط، اشاره به شباهت و هماهنگی موضع گیری های ابراهیم رئیسی و روزنامهٔ کیھان حسین شریعتمداری خالی از فایده نیست. کیھان، ۲۶ مردادماه ۹۸ ، در گزارشی تحلیلی نوشت: "خصوصی سازی از نیازهای ضروری اقتصاد است، اما طی قریب به دههٔ گذشته دولت ها عمدتاً خلاف جھت خصوصی سازی واقعی حرکت کرده اند. ... باید گفت خصوصی سازی- همان طور که رهبر انقلاب فرمودند با توجه به ۲ حضور گسترده دولت در بخش های اقتصادی، برای کشور ما ضروری است اما وقتی اصول آن اجرا نمی شود و دولت هم به عنوان مجری آن، راه را برعکس می رود و ".درنھایت موفقیتی حاصل نمی شود، نباید ناکامی ها را به پای اصل خصوصی سازی گذاشت و آن را قربانی سیاست های اشتباه چند مدیر نمود

سخنان ابراهیم رئیسی را فقط و فقط دادن تضمین به کلان سرمایه داران برای در امنیت بودن سرمایه شان می توان معنا کرد. درست به همین علت است که او شمشیر را از رو بسته است و فشار، تھدید، صادر کردن حکم های سنگین و نظایر این گونه اقدام ها از سوی قوه قضاییه در رویارویی با کارگران را شاهدیم. ما بارها در موضع گیری ها به این موضوع کلیدی اشاره کرده است که اجرای برنامهٔ خصوصی سازی و آزادسازی اقتصادی در رژیم ولایت فقیه بدون وارد آوردن فشار و سرکوب کردن جنبش کارگری- سندیکایی کشورمان ممکن نبوده و نیست. رئیس قوهٔ قضاییه با چنین موضع گیری هایی اطمینان لازم را در این مقطع زمانی حساس به کلان سرمایه داران و امپریالیسم می دهد که مجری همان برنامه هایی است که تا کنون اجرا شده اند، یعنی: برنامه های دیکته شده از سوی نھادهای قدرتمند سرمایه داری جھانی! اجرای برنامهٔ خصوصی سازی بر پایهٔ دستورهای صندوق بین المللی پول و بانک جھانی نه فقط در ایران، بلکه در سراسر جھان، فاجعه آفریده است. فقر، استثمار وحشیانه، و فلاکت اجتماعی در مقیاسی همه گیر، وابستگی هرچه بیشتر به امپریالیسم، و نابودی تولید داخلی، پیامدهای اجرای این سیاست های نولیبرالی در چھار گوشهٔ جھان ازجمله ایران بوده و هست و همچنان خواهد بود

مانورهای ابراهیم رئیسی روی مباحثی چون "اشکال در شکل اجرای خصوصی سازی"، خاک پاشیدن به چشم مردم ،به منظور تأمین منافع سرمایه های انگلی است، سرمایه هایی که تکیه گاه رژیم ولایت فقیه اند.

آیا فاجعه واحدهای تولیدی مھم کشور مانند هپکو اراک، ماشین سازی تبریز پالایشگاه کرمانشاه، نیشکر هفت تپه، و پولاد اهواز فقط به سبب اشکال در شکل یا روش اجرای خصوصی سازی بوده است؟ واقعیت زندگی کارگران و وضعیت واحدهای .تولیدی خصوصی شده، پاسخ به این پرسش را آسان و روشن می سازد

پیکار زحمتکشان علیه خصوصی سازی سرشتی سیاسی دارد

مبارزهٔ طبقه کارگر و زحمتکشان میھن ما بر ضد خصوصی سازی ریشه هایی بسیار ژرف، و هم زمان، مضمونی سیاسی و صنفی دارد. به دلیلی کاملاً عینی، پیکار زحمتکشان علیه خصوصی سازی سرشتی سیاسی دارد. طبقهٔ کارگر میھن ما بر پایهٔ سنت های طبقاتی و انقلابی اش و به سبب اشتغال و فعالیت در دستیابی به حقوق صنفی اش در محیطی پلیسی و دیکتاتوری، به منظور ارتقای سطح مبارزاتی با پررنگ کردن جنبه صنفی مخالفت با خصوصی سازی هدف های سیاسی ای مشخص را خستگی ناپذیر پیگیری می کند.

همین امر باعث می شود که رژیم ولایت فقیه و رئیس دستگاه قضایی آن از نگرانی ارتقای سطح مبارزهٔ کارگران به خود بلرزند و ضمن حمایت از خصوصی سازی به تھدید و ارعاب کارگران ادامه و بدان شدت دهند. ابراهیم رئیسی با تدوین برنامهٔ سرکوب در حقیقت تداوم اجرای برنامه تعدیل ساختاری شامل ارزان سازی نیروی کار، مقررات زدایی، و ایجاد مناطق آزاد تجاری، اصلاح کردن قانون کار و تأمین اجتماعی را به سود کلان سرمایه داران تضمین می کند. جلاد فاجعهٔ ملی با این موضع گیری ها اطمینان می دهد که ابلاغیهٔ اصل ۴۴ ولی فقیه و برنامهٔ خصوصی سازی، همچون مقدس ترین برنامه های رژیم، ادامه خواهند یافت. در رقابت بر سر جانشینی رهبر بعدی جمھوری اسلامی، او در مقام یکی از مدافعان حفظ امنیت سرمایه و ادامه دهندهٔ میراث شوم ابلاغیهٔ اصل چھل وچھار علی خامنه ای و سمت گیری اقتصادی رژیم، به سرمایه داران داخلی و خارجی پیامی معین ارسال می کند

توقف خصوصی سازی، بازدولتی کردن یکان های کلیدی، و جنبش همگانی براستـــــــــی  دمکراتيک

تبلیغات پرسروصدا دربارهٔ مبارزه با فساد مالی، توجیه ها در مورد شکل و روش اجرای خصوصی سازی، و بحث خنده آور "اهلیت افراد برای واگذاری ها" در خصوصی سازی ها، همگی، درخدمت ادامهٔ اجرای برنامه راهبردی تعدیل ساختاری با محوریت آزادسازی اقتصادی است. طبقهٔ کارگر و زحمتکشان ایران با پوست وگوشت شان اثرهای برنامهٔ خصوصی سازی را لمس کرده و می کنند و فریب این گونه تبلیغات و مانورها را نخواهند خورد. خصوصی سازی در دل برنامهٔ تعدیل ساختاری انجام شده و می شود و درست به همین علت منشأ و مبنای نابودی امنیت شغلی طبقهٔ کارگر و زحمتکشان محسوب می شود. جنبش کارگری- سندیکایی میھن ما با برنامهٔ خصوصی سازی و سیاست آزادسازی اقتصادی مبارزه کرده و خواهد کرد، زیرا تنھا از این طریق می تواند به تأمین منافع و خواست های فوری نظیر: ترمیم و افزایش دستمزد، لغو قراردادهای موقت، احیای حقوق سندیکایی، و تأمین امنیت شغلی دست یابد. به رغم فشار دستگاه های سرکوبگر رژیم به ویژه قوهٔ قضائیه، مبارزه با خصوصی سازی ادامه خواهد یافت

توقف خصوصی سازی (و بازدولتی-دمکراتیزه کردن یکان های کلیدی بر پایه ی اصل چهل و چهار قانون اساسی که برآیند صد سال نبرد دشخوار و خونبار مردم ماست) اینک از یک خواست صرفاً صنفی کارگران فراتر رفته و کمابیش به یکی از خواست های جنبش همگانی ضد استبدادی تبدیل شده است

ازمقطع زمانی پیکار قھرمان انهٔ کارگران کارخانه هپکو اراک، پولاد اهواز و مجتمع نیشکر هفت تپه تا به امروز، طبقهٔ کارگر ایران با حد اعلای فداکاری این خواست را عمومیت بخشیده و در جلب حمایت لایه های مختلف اجتماعی که از برنامه آزادسازی اقتصادی آسیب دیده اند تا حدی معین موفق شده است. بنابراین، با شعارهای پوچ و مانورهای نیرنگ آمیز نمی توان این خواست به حق را عقیم گذاشت یا حیله گرانه مصادره به مطلوب غارتگران کرد.

نکتهٔ آخر اینکه، صادر کردن حکم های "سنگین از سوی دادگاه های انقلاب اسلامی برای مبارزان جنبش کارگری و سندیکایی و فعالان رسانه ای، سپس دستور ویژهٔ رئیس قوهٔ قضاییه برای بررسی "عادلانه پرونده ها [پرونده از برای چه جرمی؟]، و به دنبال آن نام هٔ تملق آمیز وزیر کار به ابراهیم رئیسی درخصوص این دستور ویژه، و پیشنھاد تشکیل کمیته مشترک رفع مشکلات کارگران هفت تپه، همگی، مانورهایی فریبکارانه به منظور مقابله با جنبش کارگری اند. رژیم ولایت فقیه از سویی با حکم های طولانی مدت حبس– آن هم در وضعیتی که زندان های رژیم دارند- چنگ ودندان به زحمتکشان نشان می دهد، و از دیگر سو با تجدیدنظر کردن در این حکم ها، در درجهٔ نخست واکنش گردان های جنبش مردمی و به طورکلی جامعه را می آزماید و از سوی دیگر متناسب با نوع واکنش و میزان تأثیر آن، سیاست هایش را در دو جھت: تھدید و تطمیع، سازمان داده و به اجرا می گذارد

دست در دست همدیگر، با اتحادعمل گسترده، توطئه های رژیم ولایت فقیه را افشا و خنثا کنیم

 تأکید بر احیای حقوق سندیکایی (و "خط های قرمز" اقتصادی) و پیوند هرچه محکم تر با جنبش همگانی ضد دیکتاتوری، پاسخ مبارزان و فعالان جنبش کارگری- سندیکایی به استبداد حاکم و جلاد فاجعه ملی است

برای آن که چرایی برآمدن این گون "حکم" های درازگاه برای کنشگران کارگری از سوی اهریمنان "تشنه ی شادی دشنه"  را دریابیم، در پایان نوشتار، سخنان نماینده ی دربند سندیکای نیشکر هفت تپه را بازمی خوانیم تا راهنمایی باشد برای کنشگران کارگری، ویژگان در کوران خیزش مردمی، برای مصادره ی دارایی های به تاراج رفته و آغشته به خون توده ها: خیزش های تاریخی ای که هر روزشان برابر است با ماه ها و سال ها خشم فروکوفته ی فرودستان. برای زمینه چینی این گون کنشگری ها، جنبش کارگری بجاست که از هم اینک جامه ای رویین تن پوشد و در روند نوزایی سندیکاها و شوراها و دگرنهادهای مستقل، گرایش های ناآشکار و آشکار رفرمیستی و ناسیونالیستی و شوینیستی را از خود براند تا از جاسازی "سندیکاهای زرد" اروپایی-امریکایی در ایران فردا در امان باشد. یکی از پیشکسوتان جنبش کارگری کشورمان، اردشیر آوانسیان، با نگاه به پیکارهای رنجبران در آستان سده ی بیست میلادی می نویسد؛ از همان آغاز "اتحادیه های ایران عاری از شیوه ها و سنن تردیونیسم مرسوم در اروپای باختری" بودند و چپ ها با "روح و سنن انقلابی" آنان را بنانهادند. بدین "سنن انقلابی" می توان پایبند ماند، اگر که هشیار باشبم. و این هم فریادی از کارگران دردکشیده ی نیشکر هفت تپه از زبان نماینده ی شکنجه شده و دربندشان، پیش از دستگیری: "سیستم کنونی برده داری است، اداره کارخانه را خودمان به دست می گیریم࿠... (ما) نظارت مستقل و از پایین تشکیل دادیم و با قدرت آن را پیش میبریم. اصلاً نیازی به مذاکره تک به تک میان کارگران و کارفرمایان نیست، کارگر به این نتیجه رسیده، شورایی به عنوان نماینده قوی باید وجود داشته باشد که در اداره هفت تپه نظارت و مداخله کند. قدرت نیز، همه کارگرانی هستند که به این نمایندگان رأی دادند. با این پشتوانه نمایندگان در برابر بازداشت و اخراج حمایت میشوند. امروز ما با پشتسر گذاشتن تاریخ ده ساله اعتراضات و مطالبهگریمان، در سطحی از قدرت هستیم که این شورا را تشکیل دادیم ... اعضای سندیکا روحیه مطالبه گری را بین کارگران زنده کردند. کارگران پیشرو و مطلع با متشکل شدن میتوانند برای احقاق حقوق کارگران قدرتی جمعی بسازند. سندیکا و نمایندگان کارگران باید خواستنیهایی که کارگر نمیداند را خواستنی کنند. یعنی باید آنقدر تکرارش کنند تا کارگران خواسته هایی را که حق آنهاست، فریاد بزنند. تا زمانی که این خواستهها به صورت فردی گفته شود، کارفرما و سرمایه دار هیچ توجهی به آنها نمی کند ولی زمانی که این خواسته ها به صورت جمعی به فریاد درمی آید، کارگران می توانند قدرت سهم خواهی داشته باشند. نماینده هرچقدر هم تنهایی فریاد بزند، هیچ دستاوردی جز هزینه دادن شخصی" ندارد".

یادداشت یکم

اندوزش و تامین هزینه ی خدمات اجتماعی رایگان با بساارزان را، که خواستی است کمابیش همگانی، بدون پیاده سازی بی کم و کاست اصل چهل و چهار قانون اساسی نمی توان فراهم کرد، مگر آن که به همان ناکجاآبادی ره نوردیم که استعماگرانمان می رانند: همانا فروش داریی های ملی و اندوخته های فراتباری نفتی-گازی-کانی همراه با پیمان نامه های بیدادگرانه، برای پیاده سازی نارسای و آسیب پذیر آن. کنشگران کارگری پایبند به "سنن انقلابی"، در زمینه ی روشنگری آن برای کارگران و مزدبگبران و رنجبران کاری در پیش رو دارند کارستانی، باری شدنی

یادداشت دوم

رهبری سندیکای پرتوان ای-گ-متال آلمان، که بخش های کلیدی اقتصاد آن کشور را می پوشاند و در دست سوسیال دمکرات هاست، در کوران اعتصاب دویست هزار نفری مردم این کشور در ماه سپتامبر دو هزار و نوزده میلادی به پشتیبانی از جنبش بوم زیستی جهانی، با گستاخی و دریدگی خودویژه ای از شرکت در گردهمایی ها خودداشت و در کنار سران کنسرن هایی جاگرفت که شماری از آنان زیر فشار افکار عمومی به دادگاه ها کشانده شده اند. بیهوده نیست که بویژه کارگران چپ یونانی تبار آلمان، خنثی کردن و حتی برون راندن این کسان در رهبری سندیکاها را در دستورکار خود نهاده اند و دگرچپ ها را که هنوز در بیراهه ها می گامند، تا اندازه ای به درآمدن بدین گدار واداشته اند. سوسیال دمکرات های آلمان در آغاز سده ی بیست و یک میلادی دستادست سندیکاهای «زرد» وابسته به خود، پیاده کننده ی سیاست های بیدادگرانه ی بانک جهانی و صندوق بین المللی پول و شرکت های فراملی - خصوصی سازی های خانمانسوز، ریاضت کشانی های دردآلود و دگره - بودند

یادداشت سوم

بدین باریکه می بایست بساژرف نگریست که «با مافوق سود کلان، می توان سران کارگری و لایه های بالایی آریستوکراسی کارگری را خرید و سرمایه داران کشورهای پیشرفته همین کار را می کنند و این لایه را به هزاران شیوه: مستقیم و غیرمستقیم، آشکار و پنهان، می خرند. این لایه های کارگران بورژواشده یا "آریستوکراسی کارگری" که از نظر شیوه ی زندگی و میزان درآمد و مجموعه ی جهان بینی خود کاملا خرده بورژوا هستند، تکیه گاه عمده انترناسیونال دوم و در ایام ما تکیه گاه عمده ی اجتماعی (نه نظامی) بورژوازی را تشکیل می دهند. زیرا اینان عمال واقعی بورژوازی در جنبش کارگری، کارگزاران کارگری طبقه ی سرمایه دار و مبلغ واقعی رفرمیسم و شووینیسم هستند. بسیاری از آنان در جنگ داخلی میان پرولتاریا و بورژوازی، ناگزیر در جبهه بورژوازی، در جبهه ی "ورسای" علیه "کمونارها"، سنگر می گیرند» / از پیشگفتار امپریالیسم بالاترین مرحله سرمایه داری

یادداشت چهارم

اریش هونکر واپسین رهبر آلمان دمکراتیک (که به ترفند دارایان و سوداگرانی از آلمان باختری، که آرزوی دستیابی به "ثروت های" مصادره ی شده ی شان از سوی کارگران پس از جنگ جهانی دوم و خصوصی کردن گسترده ی اقتصاد هموندانه ی آلمان خاوری را داشتند، در همان زندانی تپانیده شد که در جوانی فاشیست ها او را چپانیده بودند) در کتاب ماندگار خود "درباره رویدادهای دراماتیک"، که بجاست آن را هر چه زودتر به زبان دری برگردانید، می نگارد: "رفرمیسم هم اینک انگیزه ی برجسته ی کژانش جنیش ما، بزرگترین آژیری است که می بایست خود را از آن رهانید، اگر خواستار گامیدن استواریم در گدار پیکار برای سوسیابسم ... ما کمونیست ها پایبندترین میهن پرستان بودیم و هستیم. هر کس که مردم را به جنگ و تاخت برای ستیز با دگرمردمان می راند، کینه با نژادها و ملت های دیگر را برمی انگیزد، دادخواست میهن پرستی را وانهاده است. طبقه ی کارگر آلمان پروایید به درآمدن به نوسرزمین تاریخ آدمیزادی. او دوباره خواهد" پروایید      

یادداشت پنجم

آیین، ایدئولوژی برجسته ی پیوندارهای فئودالی، و ناسیونالیسم، ایدئولوژی چیره ی پیوستارهای بورژوایی است. در شماری از کشورهای بالنده (رو به رشد)، بویژه در باختر آسیا، سرمایه داری بومی که بیشتر ریشه در بازرگانان و زمینداران و موقوفه خواران و کسبه و بخشی از لایه های میانی دارد، آمیزه ای از این دو ایدئولوژی را برای گذار از مناسبات پیش-سرمایه داری به سرمایه داری برگزیده است. در این میان، ناسیونال-سنتی های لایه های میانی (و نه بورژوازی دارامند بومی) که در پیکارهای سخت و خونبار میان کارگران و سرمایه داران شرکت می جویند، از یک سو با ورشکشتگی روزافزون اقتصادی به کارگران می گرایند، و از دگرسو با ژرفش جنبش پایینی ها به سوی سرمایه داران می غلتند. همراه ساختن لایه های میانی (سنتی یا ناسنتی) با جنبش کارگری، یکی از «دشوارترین پهنه های پیکار» برای پیاده سازی سامانه ی رها از بهره کشی در کشورهای بالنده و پیشرفته است، چه در کوران خیزش توده ای و چه پس از پیروزی جنبش کارگران و رنجبران

با ویرایش ها و افزوره هایی: ۲۵ شھریور ماه نود و هشت، نامه مردم – ضمیمه کارگری

click

>>Twitter

>>

 click

>>

 click

click

بهارا باش کاين خون گل آلود

برآرد سرخ گل چون آتش از دود

 click

قاجاریان تراژدی صفویان، و ولاییان کمدی آنانند

جسد او (شاه عباس) بعدها از "کاشان به قم منتقل شد و عده ای نوشته اند که این کار پنهانی انجام شد، بعض سیاحان نوشته اند که پادشاهان صفوی، از ترس اینکه مبادا استخوان های آن ها به سرنوشت استخوان شاه تهماسب دچار شود، وصیت می کردند که بعد از مرگ آن ها، چند تابوت مشابه از دروازه های شهر خارج کنند و هر کدام را به طرفی ببرند تا معلوم نشود قبر شاه کجاست، و به همین سبب سنگ قبر شاه عباس در کاشان هم نوشته ای به نام ندارد". دوسرسو نویسنده فرانسوی سده ی هیجده میلادی نیز به همین ناخشنودی ها اشاره دارد، وقتی یادآور می شود؛ "از آنجا که در زمان او (شاه عباس) تاج و تخت پادشاهی در دودمان صفوی نوپا بود، چون او نبیره ی شاه اسماعیل بود و پادشاهی این خاندان میان مردم هنوز آیین دیرینه ای نشده بود، «ترس شاه عباس از مردم کشور خود، بیشتر از ترس همسایگان برون مرزی» بود. شاه عباس در همه ی شهرها و نقاط کشور گروه های آمیخته ای از نژاد و زبان گرد می آورد تا از لحاظ آداب و رسوم و عقاید متفاوت باشند. مردم گرچه همه پیرو یک قانون و دستور بودند، ولی با سیاست (افزوده ی نگارنده: "سیاست تفرفه بیانداز و حکومت کن" یا سیاست "حیدری-نعمتی")، اتحاد و یگانگی در میان آن ها بر علیه دولت غیرعملی می گردید." (آن چه امروز نیز دزدان ولایی و دزدان دریایی، دست در دست هم بدان عمل می کنند). و اینجا یک پرسش از دست اندرکاران "نظام ولایی": آیا دست اندرکاران "نظام ولایی" پس از سه ده سیاهکاری و خون ریـــــــــــزی، سرنوشتی چون "شاهان دین پناه" صفوی خواهند یافت. چند سده پیش، زمینه ی نخبه زدایی و بی رنگ شدن علوم اثباتی و تجربی، و پر رنگ شدن گرایش های خرافی و غیرتجربی را، مجتهدان "متعصب" و "نادان" و "ثروتمند" صفوی فراهم می ساختند، و امروز زمینه ی دگراندیش کشی ها و خرافه گرایی ها را "متعصبان" و "نادانان" و "دارایان" رنگارنگ ولایی فراهم می سازند. آیا فاجعه ی ملی در سال شصت و هفت و کشتار هزاران زندانی سیاسی در دوران "طلایی امام" بازخوانی چنین رویدادهای تلخی نیست: "دو تن از سرداران مراد بیک جهان شاهی و سایلتمش بیک را غازیان (سربازان شاه اسماعیل "مرشد کامل" و متعصب شیعه) زنده زنده به سیخ کشیدند و بریان کردند و به عنوان هشداری به دیگران، به جای کباب" خوردند

 

????
?????? ??
???? ????? ? ???

اصل چهل و چهار قانون اساسی: پایه ای برای مصادره ی دارایی هایِ به یغما رفته ی توده ها از سوی بازاریان بزرگ و بنیاد-موقوفه خواران فربه و پاسداران بالا جایگاه در درون نظام ولایت فقیه

نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بر پایه سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی با برنامهریزی منظم و صحیح استوار است. بخش دولتی شامل کلیه صنایع بزرگ، صنایع مادر، بازرگانی خارجی، معادن بزرگ، بانکداری، بیمه، تأمین نیرو، سدها و شبکه‏های بزرگ آبرسانی، رادیو و تلویزیون، پست و تلگراف و تلفن، هواپیمایی، کشتیرانی، راه و راه‏آهن و مانند اینها است که به صورت مالکیت عمومی و در اختیار دولت است. بخش خصوصی شامل آن قسمت از کشاورزی، دامداری، صنعت، تجارت و خدمات میشود که مکمل فعالیتهای اقتصادی دولتی و تعاونی است

از اصل ۴۵ قانون اساسی: پایه ای برای بازپس گرفتن دارایی های تاراج شده ی مردم ایران از دست اندرکاران سامانه ی ولایی در سی سال گذشته

انفال و ثروتهای عمومی از قبیل زمینهای موات یا رها شده، معادن، دریاها، دریاچهها، رودخانه‏ها و سایر آبهای عمومی، کوه‏ها، دره‏ها‏، جنگٌلها، نیزارها، بیشههای طبیعی، مراتعی که حریم نیست، ارث بدون وارث، و اموال مجهول‏المالک و اموال عمومی که از غاصبین مسترد میشود

سه ستون اقتصادي سامانه ولايي که در درازاي سي سال نزديک به هفتصد ميليارد دلارسرمايه هاي ملي را بر باد داده اند، نزديک به هشتاد درصد اقتصاد ايران را زير کنترل دارند. اين سه نيروعبارتند از تجار بزرگ، بنياد-موقوفه خواران فربه و پاسداران بالا جايگاه در درون نظام ولايي. دستياران برون مرزي آنان نيز انحصارهاي مالي-نظامي-نفتي بين المللي هستند.سرکوب جنبش هاي زنان و جوانان و کارگران و روشنگران، پوششي است براي اين چپاول همه سويه

 click

click
click
click
click
click
click
click
click
click
click
click