داد

نشريه اجتماعي-اقتصادي

و پژوهشي-تاريخي

click
click
click
click
click
click

ایمانول کانت میگفت: "هر عمل غیر انسانی که در حق کسی صورت می گیرد، انسانیت را در من از بین می برد." این امر اخلاقی موتور حرکت جامعه مدنی نوین است که دیگر نمی خواهد دنیایی را، که در آن هر پنج ثانیه یک کودک از گرسنگی می میرد، تحمل کند

کتاب پيشنهادي

????
?????? ??
???? ????? ? ???
click

دبیر‌کل انجمن صنفی کارفرمایی پتروشیمی، که به دروغ خام فروشی های نهان را تولیدات صنعتی کشور و صادرات غیرنفتی می نامید، در کوران تحریم ها گفت، "در تولید و صادرات (پتروشیمی ها) نه تنها توقف نداشتیم که پیشرفت هم ثبت شده" بود. بخوان: تحریم ها و تنش ها، نکبت بوده و هستند برای پایینی ها، باری نعمت بوده و هستند برای بالایی ها

لگدمالی اصل چهل و چهار در نمونه ی صنایع پتروشیمی
پتروشیمی ها پس از خصوصی سازی ها "بـــــرادری خود را ‏به نظام" ثابت کرده اند

مدیرعامل هلدینگ خلیج فارس، در همایشی گفته بود، صنایع وابسته به خوراک ارزان پتروشیمی که بیشتر بالادستی هستند (و نه پاییـــــن دستـــــی که تکنولوژی بَرند و کارزای و ارزش افزای)، پس از خصوصی سازی ها "بـــــرادری خود را ‏به نظام" ثابت کرده اند. چرایی این "برادری" را می توانیم در میان این داده های اقتصادی نیز درنگریم: "در کشاکش نوسانات شدید ارزی در ایران، مدیران دولتی و نمایندگان مجلس گفتند شرکت‌ های پتروشیمی (و مافیاهای پشت آنان) با اینکه از امکانات دولتی و تخفیف ‌های خاص و امتیاز‌های ویژه ‌ای مثل ارز ۴۲۰۰ تومانی برای تولید بهره می ‌گیرند، حاضر نیستند ارز حاصل از فروش و صادرات محصولات ‌شان را از طریق سامانه تحت کنترل بانک مرکزی به چرخه داخلی اقتصاد تزریق کنند و ترجیح می ‌دهند در خارج از کشور نگهداری ‌اش کنند یا در بازار آزاد بفروشند و از اختلاف قیمت ناشی از نوسانات ارزی که در دورانی به ۱۰ هزار تومان برای هر دلار رسید، سود" کناری نیز ببرند.  ســـــود بنیــــادی باری، از راه دسترسی به خـــــوراک ارزان پتروشیمی ها و نیز بهـــــره کشی ددمنشانه از کارگران و مزدبگیران به جیب های گشاد "برادران نظام" می ریزد. بی گمان بخشی از صـــــد میلیارد دلاری که در درازای چند ماه از کشور به برون مرز بُرده شدند، می بایست به حساب این "برادران" و همپالگی های نفتخوار آنان نوشت 
بر سر چگونگی پخش دلارهای نفتی-گازی، همواره درگیری هایی بوده است میان ولاییان: از "برادران" بازاری-کاتوزی گرفته تا "برادران" سپاهی-مالی. بنگریم به داده هایی پیرامون کشاکش نودارایان و کهنه دارایان "نظام" در این پهنه ی بسیار نان و آب دار اقتصادی، که به راهنمایی صندوق بین المللی پول و در چارچوب تقسیم کار جهانی کنسرن ها، افزایش تولید آن در بالادست، و نه پاییـــــن دست، در دستور کار ولاییان ایران و وهابیان عربستان و دیگر ریزه خواران محلی نهاده شده است. به گفته ی دبیر‌کل انجمن صنفی کارفرمایی پتروشیمی، که به دروغ خام فروشی های نهان را تولیدات صنعتی کشور و صادرات غیـــــرنفتی می نامید، در کوران تحـــــریم ها "در تولید و صادرات (پتروشیمی ها) نه تنها توقف نداشتیم که پیشـــــرفت هم ثبت شده" بود
بخـــــوان: تحریم ها و تنش ها، نکبـــــت بوده و هستند برای "پایینی" ها، باری نعمـــــــت "ارزی و ناارزی" بوده و هستند برای "بالایی" ها

ستیز ولاییان بر سر"سهـــــم" از دلارهای نفتی-گازی
یک کنشگر سیاسی اصلاح‌ طلب در ویدئویی که چندی پیش منتشر شده بود، گفت: «اینکه دولت برای کوچک ‌سازی خودش، پتروشیمی را به مؤتـــــلفه بدهد، یا به بازاری ‌های محترم بدهد، اسمش خصوصی‌ سازی» نیست (بخوان: پتروشیمی ها را به جای آنان، به ما اصلاح طلبان و دگره) بدهید
داستان حضور حزب مؤتلفه در پتروشیمی ایران، تازه نیست. ماجرا از تأسیس شرکت سرمایه ‌گذاری ایران به شماره ثبت ۲۸۶۵۹۳ شروع شد. این شرکت در تاریخ ۲۹ مرداد ۱۳۸۵ تأسیس شده و هدف از تأسیس آن، «تحقق سیاست‌های اصل ۴۴ قانون اساسی» اعلام شده است. این سیاست‌ ها سال ۱۳۸۴ توسط خامنه‌ای کمابیش در کوران جاسازی پینوشه ی ریشدار (احمدی نژاد)، ابلاغ و از آن به عنوان یک انقلاب اقتصادی نام برده شد. رئیس هیئت مدیره «شرکت سرمایه‌ گذاری ایران»، علی ‌نقی خاموشی است. این شرکت در حوزه‌ های انرژی، حمل ‌و نقل، فناوری و بازرگانی فعال است و سهامدار بانک گردشگری است ولی مهم‌ ترین حوزه سرمایه‌ گذاری‌ اش، پتروشیمی است. این شرکت، سهام‌دار اصلی «شرکت بازرگانی پتروشیمی ایران» است که چهار شرکت در داخل و پنج شرکت در خارج از کشور دارد و در هند، چین، آلمان، انگلستان و سنگاپور دفاتر بازرگانی تأسیس کرده است
شرکت سرمایه‌ گذاری ایران همچنین سهامدار «شرکت صنایع پتروشیمی تخت جمشید» و «شرکت پتروشیمی پردیس» است و سرمایه‌گذار اصلی «شرکت پتروشیمی سرمایه‌گذاری ایرانیان». در زیرمجموعه شرکت سوم، ۱۳ شرکت پتروشیمی قرار دارد: «جم، کرمانشاه، شیراز، زاگرس، دهدشت، گچساران، صدف عسلویه، ایلام، کازرون، ممسنی، بروجن و ارومیه». رئیس هیئت مدیره این شرکت،‌ سید ابوالحسن خاموشی است؛ برادر کوچک‌تر علی‌نقی که از مدیران باسابقه نفت و پتروشیمی و چهره‌های نزدیک به بیژن زنگنه، وزیر نفت ایران است.
علی ‌نقی خاموشی که به روایت حبیب ‌الله عسگراولادی، «در بحبوحه انقلاب در مجموعه نساجی آقای مقدم کار می‌کرد و حقوق می‌گرفت»، اکنون یکی از مشهورترین میلیاردهای ایران و «پدرخوانده پتروشیمی ایران» لقب گرفته و همراه برادرش در رأس شرکت «سرمایه‌ گذاری ایران» و ۲۴ شرکت بزرگ پتروشیمی و ۲۰ شرکت مرتبط با بازرگانی، حمل و نقل و انبارداری پتروشیمی ایستاده‌‌‌ است

خاموشی و هفت بازاری، «در کمیته منتخب امـــــام» چه می کردند
خاموشی در بهمن ۵۷، به همراه هفت بازاری دیگر از سوی خمینی به عنوان «کمیته منتخب امام در اتاق بازرگانی» انتخاب شدند، چهره‌ هایی عمدتاً نزدیک به حزب مؤتلفه مانند حبیب ‌الله عسگراولادی، علاءالدین میرمحمدصادقی و محمود میرفندرسکی. او از آن تاریخ به مدت ۲۷ سال رئیس اتاق بازرگانی ایران بود، با همراهی بازاری ‌های مؤتلفه ‌ای‌
علی‌ نقی‌ خاموشی در آن دوران یک مسئولیت دیگر را هم بر عهده داشت؛ سرپرستی بنیاد مستضعفان، نهادی که مهم‌ترین دستورکارش مصادره اموال شاه،‌ خانواده شاه و وابستگان به رژیم شاه بود و انگشت بر حدود ۸۰۰ کارخانه مهم ایران گذاشته بود
همراهی خاموشی‌ با حزب مؤتلفه، ریشه خانوادگی داشت. خانواده خاموشی، شش برادر بودند: سیدتقی خاموشی، از اعضای هیئت مؤسس حزب مؤتلفه اسلامی بود. سیدتقی خاموشی در ابتدای انقلاب هم از اعضای ارشد «سازمان اقتصاد اسلامی» شد که پدرخوانده صندوق‌های قرض‌الحسنه محسوب می‌شود. دو برادر دیگر یعنی محسن و مرتضی عضو سازمان مجاهدین خلق شدند و سرنوشت‌ شان مرگ در راه سیاست بود و محمدعلی در بازار به کار خود مشغول است و ابوالحسن و علی‌نقی در سطح کلان تجارت
نقش برجسته این دو، نخستین بار سال ۹۱ مورد توجه قرار گرفت. ۳۰ بهمن آن سال، سایت بازتاب در گزارشی نوشت «شرکت سرمایه‌ گذاری ایرانیان که متعلق به تعدادی از اعضای مؤتلفه و فعالان اقتصادی همسو با آن بود، شرکت بازرگانی پتروشمی را خارج از بورس حدود ۱۱۰ میلیارد تومان خرید، در حالی که این مبلغ حتی یک دهم ارزش واقعی شرکت مذکور نیز» نبود
شرکت بازرگانی پتروشیمی، نقطه ثقل تجارت پتروشیمی در ایران بود و ۹۰ درصد محصولات پتروشیمی ایران از طریق این شرکت صادر می ‌شدند و گردش مالی ‌اش به ۱۰ میلیارد دلار در سال می‌رسید. در آن زمان، کمیسیون اصل ۴۴ مجلس و بسیاری از مدیران دولتی هم مخالف واگذاری ‌اش بودند ولی زور خاموشی در دولت احمدی ‌نژاد به اندازه ‌ای بود که بتواند این گلوگاه مهم را تصرف کند
در این گزارش با اشاره به اینکه «جناح بازار و مؤتلفه که فاقد تخصص‌های لازم برای حضور در حوزه پیچیده بازرگانی پتروشیمی بودند، با کمترین هزینه بیشترین درآمد را به چنگ آوردند»، آمده بود که شرکت سرمایه ‌گذاری ایرانیان، «بزرگترین مافیا در صنعت پتروشیمی را در دولت دهم» شکل داده است
با اوج گرفتن این شایعات، حزب مؤتلفه ۸ اسفند ۹۱ بیانیه‌ای صادر کرد و نوشت «مالکیت شرکت سرمایه ‌گذاری ایرانیان، هیچ ارتباط اقتصادی با حزب مؤتلفه اسلامی ندارد» ولی تأیید کرد که «علی ‌نقی خاموشی در یک دوره عضو شورای مرکزی حزب مؤتلفه اسلامی بوده» است

سلطان های پتروشیمی ها
در ادامه این ماجراها، سایت بازتاب ۱۰ فروردین ۹۲ در گزارشی نوشت «با قاطعیت می‌ توان گفت رئیس ‌جمهوران واقعی کشور، امثال بابک زنجانی مافیای نفتی و یا علی‌نقی خاموشی، پدرخوانده پتروشیمی» هستند
جنگ مافیای پتروشیمی در همان دوران یک پیچ جالب توجه هم داشت. خبرگزاری فارس که وابسته به سپاه است و بیشتر خواست های اقتصادی نهادهای کاتوزی-لشکری را سخنگویی می کند، پنج روز بعد از افشاگری سایت بازتاب -که به طیف هاشمی رفسنجانی نزدیک بود-، در یک گزارش افشاگرانه با تیتر «بازداشت سلطان پتروشیمی»، نوشت: «یکی از نهادهای امنیتی با حکم دستگاه قضایی،‌ یکی از مدیران ارشد تجارت محصولات پتروشیمی را به اتهام سوءاستفاده گسترده مالی بازداشت کرده» است
اندکی بعد مقام‌ های قضایی هم عنوان «سلطان پتروشیمی» را تکرار کردند و رسانه‌ ها نوشتند این فرد، «محسن احمدیان» است که از مدیران دولتی شرکت بازرگانی پتروشیمی بوده،‌ همان شرکتی که بخش اعظم سهامش در اختیار علی ‌نقی خاموشی بوده است
فارسِ وابسته و پیوسته به نهادهای اقتصادی کاتوزی-لشکری نوشت، تنها یکی از پرونده‌های این فرد «۴۲۰ ‌میلیون دلار معادل دو هزار میلیارد تومان» است و «ابعاد این پرونده از پرونده فساد سه هزار میلیارد تومانی گروه آریا بسیار وسیع‌تر» است و گزارش‌های تکمیلی منتشر می‌ کنیم ولی بعداً مشخص شد که پرونده مطرح ‌شده یک ‌پنجم اعداد و ارقام فارس بوده است. می ‌توان با احتیاط گفت که بخشی از مانور رسانه ‌ای خبرگزاری فارس و مقام‌ های قضایی و برجسته‌ کردن «سلطان پتروشیمی» برای به حاشیه بردن اتهامات مطرح ‌شده علیه حزب مؤتلفه و علی ‌نقی خاموشی بود
ابهامات پرونده «محسن احمدیان» از این نظر هم مهم بود که او به عنوان یک مدیر باتجربه و بانفوذ پس از خروج از شرکت علی‌ نقی خاموشی به یک شرکت مهم وابسته به سازمان تأمین اجتماعی نیروهای مسلح (ساتا) رفت که از رقبای اصلی در حوزه پتروشیمی برای باند خاموشی محسوب می ‌شد
خبرگزاری فارس، ۶ اسفند۹۱ در گزارشی نوشت این فرد برای «از دور خارج کردن» شرکت علی‌ نقی خاموشی از عرصه تجارت بین‌المللی محصولات پتروشیمی، «قصد داشت تجارت محصولات پتروشیمی را در شرکت جدیدی متمرکز و سازماندهی کند.» در واقع، طرح پرونده فساد محسن احمدیان، یک رقیب مهم را از سر راه علی ‌نقی خاموشی و برادرش برداشت
باند خاموشی به همین اکتفا نکرد. روز شش اسفند ۹۱ همچنین خبر رسید که با حکم وزیر دفاع، حسین دقیقی، مدیرعامل سازمان تأمین اجتماعی نیروهای مسلح برکنار شده است. فارس نوشت علت این برکناری، همکاری دقیقی با محسن احمدیان بوده است
محسن احمدیان پس از ۱۸ ماه بازداشت آزاد شد و رسانه ‌ها خبر دادند «جمعی از مدیران فعلی صنعت پتروشیمی به دیدار او رفته‌اند». سرنوشت پرونده فساد سنگینش هم مشخص نشد به کجا رسید تا گمانه ‌زنی ‌ها درباره جنگ داخلی مافیای پتروشیمی قوی‌ تر شود

جنگ درونی میان مافیاهای گوناگون
جنگ درونی میان مافیای های پتروشیمی، در سال نود و هفت بالاتر گرفت، و این بار میان بورژوازی بوروکراتیک و "برادران" نو و کهنه ی "نظام" در بخش خصوصی. در کشاکش نوسانات شدید ارزی در ایران، مدیران دولتی و نمایندگان مجلس گفتند شرکت ‌های پتروشیمی با اینکه از امکانات دولتی و تخفیف‌های خاص و امتیاز‌های ویژه‌ای مثل ارز ۴۲۰۰ تومانی برای تولید بهره می‌گیرند، حاضر نیستند ارز حاصل از فروش و صادرات محصولات‌ شان را از طریق سامانه تحت کنترل بانک مرکزی به چرخه داخلی اقتصاد تزریق کنند و ترجیح می‌دهند در خارج از کشور نگهداری ‌اش کنند یا در بازار آزاد بفروشند و از اختلاف قیمت ناشی از نوسانات ارزی در دورانی به ۱۰ هزار تومان برای هر دلار رسید، سود" کناری نیز ببرند.  
همانگونه که جداگانه آوردیم، ســـــود بنیــــادی باری، از راه دسترسی به خـــــوراک ارزان پتروشیمی ها و نیز بهـــــره کشی ددمنشانه از کارگران و مزدبگیران به جیب های گشاد "برادران نظام" می ریزد، و بی گمان بخشی از صـــــد میلیارد دلاری که در درازای چند ماه از کشور به برون مرز کشانده شدند، می بایست به حساب این "برادران" و همپالگی های نفتخوار آنان نوشت 
بر اساس گزارش وب ‌سایت مشرق‌نیوز، حدفاصل فروردین تا شهریورماه این شرکت‌ ها، ۱۷میلیارد یورو صادرات داشتند ولی تنها چهار میلیارد یوروی آن را به اقتصاد داخلی بازگردانده بودند. درباره این اعداد و ارقام اختلاف‌ نظر زیاد بود ولی وقتی ۱۷شهریور نود و هفت، حسن روحانی، رئیس‌جمهور ایران با اشاره به این موضوع گفت بازنگرداندن ارز حاصل از صادرات خیانت است، مشخص بود که جنگ مالی بزرگی در جریان است
با افزایش فشارهای سیاسی و رسانه ‌ای، شرکت‌ های پتروشیمی حجم بیشتری از درآمدهای ارزی خود را به بازار تزریق کردند ولی همین جنگ اقتصادی به خوبی از قدرت ویژه مافیای پتروشیمی و مهره‌ هایی چون خاموشی در تعیین معادلات مالی اقتصاد ایران حکایت داشت. قدرتی که سال ۹۱ سایت بازتاب از آن به عنوان رئیس‌جمهور واقعی ایران یاد کرد، تعبیری که اغراق‌آمیز بود ولی رگه ‌هایی از واقعیت با خود داشت
علی‌ نقی خاموشی، چندی پیش مدعی شد که ابلاغ سیاست‌ های اصل‌۴۴ (از سوی "ولی فقیه" در کوران جاسازی احمدی نژاد، پینوشه ی ریشدار) و خصوصی کردن (بیش از پیش) اقتصاد ایران که واگذاری پتروشیمی ‌ها یکی از دستاوردهای آن بود، نتیجه ۲۶سال دوندگی او بوده است

با ولاییان به کدام سوی می رویم
برآیند این رویکردها اینکه، دولت "بدهکار" و "دولت در دولت" وزارت نفت، به منظور تامین نیازهای مالی برای بهره برداری و فراورش و فروش نفت و گاز، و چرخاندن "نظام"، دست گدایی به سوی همین "صاحبان سرمایه" یا همتایان برون مرزی شان دراز می کند، و با پیــــــــــش فروش نفت و گاز به آنان با شیوه های گوناگون و ترفندهای جوراجور، بدهــــــــــی های نجومـــــــــــی به گردن تبارهای آینده می اندازد
به دگرگفـت، با بودن این سامانه های نفتخوار "سرمایه سِتای"، هیچ گونه نشانی نیست از انباشت کلان سرمایه در دست دولت ملی-مردمی برای زمینه چینی انقلاب شتابان صنعتی و تامین هزینه ی خدمات اجتماعی رایگان یا بساارزان همگانی
برگرفته از گویانیوز با ویرایش ها و افزوده هایی
click

click

بهارا باش کاين خون گل آلود

برآرد سرخ گل چون آتش از دود

 click

قاجاریان تراژدی صفویان، و ولاییان کمدی آنانند

جسد او (شاه عباس) بعدها از "کاشان به قم منتقل شد و عده ای نوشته اند که این کار پنهانی انجام شد، بعض سیاحان نوشته اند که پادشاهان صفوی، از ترس اینکه مبادا استخوان های آن ها به سرنوشت استخوان شاه تهماسب دچار شود، وصیت می کردند که بعد از مرگ آن ها، چند تابوت مشابه از دروازه های شهر خارج کنند و هر کدام را به طرفی ببرند تا معلوم نشود قبر شاه کجاست، و به همین سبب سنگ قبر شاه عباس در کاشان هم نوشته ای به نام ندارد". دوسرسو نویسنده فرانسوی سده ی هیجده میلادی نیز به همین ناخشنودی ها اشاره دارد، وقتی یادآور می شود؛ "از آنجا که در زمان او (شاه عباس) تاج و تخت پادشاهی در دودمان صفوی نوپا بود، چون او نبیره ی شاه اسماعیل بود و پادشاهی این خاندان میان مردم هنوز آیین دیرینه ای نشده بود، «ترس شاه عباس از مردم کشور خود، بیشتر از ترس همسایگان برون مرزی» بود. شاه عباس در همه ی شهرها و نقاط کشور گروه های آمیخته ای از نژاد و زبان گرد می آورد تا از لحاظ آداب و رسوم و عقاید متفاوت باشند. مردم گرچه همه پیرو یک قانون و دستور بودند، ولی با سیاست (افزوده ی نگارنده: "سیاست تفرفه بیانداز و حکومت کن" یا سیاست "حیدری-نعمتی")، اتحاد و یگانگی در میان آن ها بر علیه دولت غیرعملی می گردید." (آن چه امروز نیز دزدان ولایی و دزدان دریایی، دست در دست هم بدان عمل می کنند). و اینجا یک پرسش از دست اندرکاران "نظام ولایی": آیا دست اندرکاران "نظام ولایی" پس از سه ده سیاهکاری و خون ریـــــــــــزی، سرنوشتی چون "شاهان دین پناه" صفوی خواهند یافت. چند سده پیش، زمینه ی نخبه زدایی و بی رنگ شدن علوم اثباتی و تجربی، و پر رنگ شدن گرایش های خرافی و غیرتجربی را، مجتهدان "متعصب" و "نادان" و "ثروتمند" صفوی فراهم می ساختند، و امروز زمینه ی دگراندیش کشی ها و خرافه گرایی ها را "متعصبان" و "نادانان" و "دارایان" رنگارنگ ولایی فراهم می سازند. آیا فاجعه ی ملی در سال شصت و هفت و کشتار هزاران زندانی سیاسی در دوران "طلایی امام" بازخوانی چنین رویدادهای تلخی نیست: "دو تن از سرداران مراد بیک جهان شاهی و سایلتمش بیک را غازیان (سربازان شاه اسماعیل "مرشد کامل" و متعصب شیعه) زنده زنده به سیخ کشیدند و بریان کردند و به عنوان هشداری به دیگران، به جای کباب" خوردند

 

اصل چهل و چهار قانون اساسی: پایه ای برای مصادره ی دارایی هایِ به یغما رفته ی توده ها از سوی بازاریان بزرگ، بنیاد-موقوفه خواران فربه، پاسداران بلندپایه، و نوسوداگران مالی-مونتاژی در "خلافت نفتی" ایران

نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بر پایه سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی با برنامه ریزی منظم و صحیح استوار است. بخش دولتی شامل کلیه صنایع بزرگ، صنایع مادر، بازرگانی خارجی، معادن بزرگ، بانکداری، بیمه، تأمین نیرو، سدها و شبکه ‏های بزرگ آبرسانی، رادیو و تلویزیون، پست و تلگراف و تلفن، هواپیمایی، کشتیرانی، راه و راه ‏آهن و مانند اینها است که به صورت مالکیت عمومی و در اختیار دولت است. بخش خصوصی شامل آن قسمت از کشاورزی، دامداری، صنعت، تجارت و خدمات میشود که مکمل فعالیتهای اقتصادی دولتی و تعاونی است

از اصل ۴۵ قانون اساسی: پایه ای برای بازپس گرفتن دارایی های تاراج شده ی مردم ایران از دست اندرکاران سامانه ی ولایی

انفال و ثروتهای عمومی از قبیل زمینهای موات یا رها شده، معادن، دریاها، دریاچه ها، رودخانه ‏ها و سایر آبهای عمومی، کوه‏ها، دره‏ ها‏، جنگلها، نیزارها، بیشه های طبیعی، مراتعی که حریم نیست، ارث بدون وارث، و اموال مجهول ‏المالک و اموال عمومی که از غاصبین مسترد میشود

چهار ستون اقتصادي سامانه ولايي که صدها و بلکه هزارها ميليارد دلار سرمايه هاي مردمی را در درازنای چند دهه به جیب زده یا بر باد داده اند، نزديک به هشتاد درصد اقتصاد ايران را زيردست دارند. اين جهار نيرو عبارتند از بازرگانان بزرگ، بنياد-موقوفه خواران فربه، پاسداران بلندپایه، و نوسوداگران مالی-مونتاژی در درون سامانه ی ولايي. دستياران نهان و نانهان برون مرزي آنان نيز بویژه انحصارهاي نفتي-نظامی-مالی بين المللي هستند. سرکوب گستاخانه و خونبارانه ی جنبش هاي زنان و جوانان و روشنگران، و ویژگان کارگران و مزدبگبران و رنجبران، از سوی "خلفای نفت ایران" پوششي است براي اين چپاول کم پیشنه و همه سويه