داد

نشريه اجتماعي-اقتصادي

و پژوهشي-تاريخي

click
click
click
click
click
click

ایمانول کانت میگفت: "هر عمل غیر انسانی که در حق کسی صورت می گیرد، انسانیت را در من از بین می برد." این امر اخلاقی موتور حرکت جامعه مدنی نوین است که دیگر نمی خواهد دنیایی را، که در آن هر پنج ثانیه یک کودک از گرسنگی می میرد، تحمل کند

کتاب پيشنهادي

????
?????? ??
???? ????? ? ???
click

گفتــــــمانی گـــــــرهی: نه تنها ملی-مردمی شدن نفت بدون پیروزی انقلاب ملی-دمکراتیک شدنی نیست، بلکه کامیابی انقلاب ملی-دمکراتیک نیز بدون حل بنیادی گفتمان نفت به سود "پایینی ها" ناشدنی است. در ایران، پیاده سازی بی کم و کاست اصل چهل و چهار قانون اساسی و کنترل "به راستی" دمکراتیک و شورایی یکان های کلیدی از سوی کارگران و مزدبگیران می تواند زمینه ی این کامیابی را فراهم سازد: هم برای تامین هزینه ی خدمات اجتماعی رایگان یا بساارزان دولتی-تعاونی برای "پایینی ها"، و هم برای انباشت کلان سرمایه به منظور تدارک انقلاب صنعتی. بنا به آزمون های جهانی، دستیابی بدین خیزش صنعتی در درازی دو تا سه دهه شدنی است. سامانه های بهره کشانه ای که در کشورهای روبه رشد از سوی "یک درصدی" های جهان پشتیبانی می شوند (و در ایران: قاجارها و پهلوی ها و ولایی ها)، راهبند بزرگی بوده و هستند در گدار این گونه دگردیسی های شتابان و پایـــــــــــدار و مردمی

دارايان جهان، چگونه "رياضت کوماندويي" را جاي رياضت هاي پيشين مي نشانند

صدراعظم آلمان در کوران بحران بزرگ اقتصادي آغاز سده ي بيست ميلادي: از "هرگونه زياده روي در جشن و خوشگذراني" خودداري کنيد – برگردان آن: رياصت بکشيد تا دارايان داراتر شوند

بحراني که از پايان سده ي بيست ميلادي از آسياي جنوب خاوري آغازيد و ازارهاي مالي و يکان هاي اقتصادي کشورهاي سرمايه داري را توفان ساي درنورديد، براي "درمان" خود از جيب کشورهاي بالنده (رو به رشد) بيشتر بر اقتصاد ميليتاريستي استوار شد و ويژگان کشورهاي نفتخيز را به خاک و خون کشاند، در سال دو هزار و هشت ميلادي نخُست بازارهاي مالي جهان را درهم کوبيد و سپس بخش هاي توليدي را در برگرفت، و در پايان سال دو هزار و نوزده ميلادي در بخش هاي توليدي بازغُريد (اقتصاد ايتاليا و بسياري از دگرکشورهاي اروپايي در پايان سال دو هزار و نوزده ميلادي فروپاشيده بودند، و بخش توليدي ناميليتاريستي آلمان، توانمندترين اقتصاد بازار مشترک اروپا، چندين فصل در رکود شناور بود)، درازگاه ترين بحران تاکنوني تاريخ سرمايه داري است


با ماندگاري مناسبات نادرمانيدني سرمايه داري در جهان، و بدون دگرگوني هاي بنيادي در ساختارهاي اقتصادي-اجتماعي، بويژه، همگاني-دولتي و دمکراتيزه کردن برجستــــــه ترين بخش هاي مالي-بازرگاني-توليدي-خدماتي-کشاورزي سودآور (و نه آنچه سوسيال دمکرات ها و چپ نماهاي جهان مي خواهند، همانا پياده سازي بيشتر سياست مالي انبساطي وابسته به خريد کلان قرضه هاي دولتي از سوي بانک هاي مرکزي، بدون دگرگوني در مالکيت برجسته ترين و سودآورترين گلوگاه هاي اقتصادي)، و در پي آن، انباشت دارايي هاي همگاني بايسته-پيوسته، و به ياري آن، تامين هزينه ي نوسازي هاي چرخه اي ماشين آلات و تکنولوژي ها از سويي و هزينه ي خدمات اجتماعي رايگان يا بساارزان همگاني از دگرسويي، بي گمان اين بحران دو دهه اي با نشيب و فرازهايي خواهد دنباليد و قرباني هاي بسيار خواهد گرفت، بويژه از لايه هاي "پاييني"، همانا کارگـران و مزدبگيران و رنجبران

بحران "دمکراسي" هاي بورژوايي - کمابيش از سال دو هزار و پانزده ميلادي - که برآمد سياسي بود از ستيز بيشتر و تيزتر کار و سرمايه، و در سال دو هزار و نوزده ميلادي بسياري از کشورهاي صنعتي را دربرگرفت، و پس از ريزش بازار بورس در سال دو هزار و بيست ميلادي کمابيش به "سپاهيگري" برون ودرون مرزي لگام گسيخته واگرديد تا "رياضت کوماندويي سخت" را جاي "رياضت" هاي پيشين بنشاند، در پيوند است با اين بحران درازگاه  بيماراقتصاد سرمايه داري

پيامد اين بازه ي درازبحران سرمايه داري که همراه است با ستيزهاي بيشتر سپاهي و جنگ هاي تندتر بازرگاني و جنبش هاي تيزتر کارگري-اجتماعي، هم اينک نمي توان به روشني پيش ديد، باري، بسياري از داده ها نمايگر آنند که ژرفاي و پهناي آن بيشتر خواهد بود از آشوب اقتصادي سال دو هزار و هشت ميلادي، و دردآورتر خواهد بود براي کارگران و مزدبگيران و خُردپيشه گان در سنجش با بحران پيشين.

بدان آرزوي که چون واره ي "خطر تروريسم"، کارگران و مزدبگيران و رنجبران چارسوي سپهر با ياري کوشندگان و آگاهان و کارشناسان مردمي، زودتر بر تـرس هاي برانگيزيده چيره شوند، و توانمندانه تر سامانه ي اقتصادي نامردمي کنوني را به پرسشي تاريخــــــــي  کشند: چه آنان که بساسخت مي هراســــــند و بَساگون مي کُشنـــــد، مي هراسانند

کشتن را گونه هاي فراواني ست
مي توان يکي را دشنه در شکم نشاند
يکي را نان ربود
يکي را از بيماري نرهاند
يکي را در خانه ي پلشتي جاياند
يکي را با کار، جان به لب رساند
يکي را به خودکشي کشاند
يکي را به جنگ راند و
ناچيــــــــــــــزند گونه هايي که
ممنــــــــــــــوعنـد در دولت ما

يادداشت يکم
در کوران بيماري کرونا "بالايي" هاي جهان دو سال طلايي را پشت سرگذاشتند و بر دارايي هاي خود نرديک به هزار و پانصد ميليارد دلار افزودند، انهم در زماني که شمار "پاييني" هايي که وابسته بودند به پشيزها و صدقه هاي زراندوزان، شتابان رو به فزوني بود. در اين هنگامه ي سخت، به سنديکاهاي زردي که به دنبال زد و بندهاي آشکار و ناآشکار با ميلياردرها و کلان ميلونرها براي بستن "پيمان هاي همکاري اجتماعي" چندين ساله بودند، اميد چنداني نبود: راه نبرد را در اين بزنگاه، از آن ميان، کاميون داران کانادا و کارگران بوليوي به کارگران و رنجبران جهان نشان داده بودند

يادداشت دوم
تفاوت کار ميان سنديکاهاي اروپايي-امريکايي و شماري از سنديکاهاي کم شمار ايران در اين است که بيشتر سنديکاليست هاي ايران به درستي به پهنه ي "مالکيت هاي خصوصي" وارد مي شوند و "خواست هاي سياسي-اقتصادي بنيادي" (از آن ميان نبرد با خصوصي سازي ها و تعديل ساختاري، و نيز پياده سازي اصل چهل و چهار قانون اساسي) را در دستورکار خود مي نهند، اما سنديکاليست هاي اروپايي-امريکايي به گستره ي "مالکيت هاي خصوصي" چندان نزديک نمي شوند، "خواست هاي سياسي-اقتصادي بنيادي" را (حتي در کوران يکي از بزرگترين بحران هاي تاريخ سرمايه داري) در دستورکار خويش نمي نهند، و به مثابه ي "سنديکاهايي زرد" تنها به پي چانه زني هايي مي پردازند تا با سرمايه داران، پيمـــــان هاي همکـــــــاري اجتمـــــاعي چنديـــــن سالـــــه ي بهتري، دوخت و دوز کنند. بويژه کنسرن هاي بزرگ نيازمندند به اين پيمان هاي "همکـــــــاي اجتمـــــاعي" چندين ساله، تا سرمايه گذاري هاي شان در بازه ي رکود اقتصادي که همراه است با "کمک" هاي دست و دلبازانه ي دولت سرمايه داران انحصارگر از جيب "پاييني" ها، در بازه ي رونق اقتصادي پيشاروي، از سوي اينگون نمايندگان کارگران و کارکنان تضمين شود و به سودهاي هنگفت و بادآورد برسد: براي نمونه در آلمان، ميان دو بحران بزرگ اقتصادي دهه ي گذشته، سودي به ميلياردرها و کلان-ميليونرها رسيد نزديک به هزار و پانصد ميليارد يورو، آنهم به ياري اينگون پيمان هاي "همکــــاري اجتمــــاعي" ميان "کارآفرين ها" و سنديکاهاي زرد. سازمان ها و حزب هاي رنگارنگ چب نما، همچون سوسيال دمکرات ها، اين پيمان ها را پشتيباني مي کنند. چنين رويکردهايي از سوي "سنديکاهاي زرد" در کشورهاي پيشرفته ي سرمايه داري، پيشينه اي دارد دو سده اي

يادداشت سوم
از بيانيه دولت کوبا پيرامون بالاگيري تنش هاي جهاني: ادامه گسترش تدريجي ناتو به سمت مرزهاي فدراسيون روسيه، سناريويي با پيامدهاي گسترده و غيرقابل پيش بيني ايجاد کرده است که مي شد از آن اجتناب کرد ... بررسي جدي و صادقانه وضعيت فعلي اوکراين بدون بررسي دقيق ادعاهاي مشروع فدراسيون روسيه عليه ايالات متحده و ناتو، عواملي که منجر به توسل به زور و عدم رعايت اصول قانوني و هنجارهاي بين المللي مي شود، امکان پذير نيست. کوبا قاطعانه از اين ادعاها حمايت مي کند و اين يک نقطه مرجع اساسي عليه هژمونيسم، سوء استفاده از قدرت و بي عدالتي، به ويژه براي کشورهاي کوچک است. کوبا حامي حقوق بين الملل و متعهد به منشور سازمان ملل است که هميشه از صلح دفاع مي کند و استفاده يا تهديد به زور عليه هر کشوري را رد مي کند. ما عميقاً براي از دست دادن جان بيگناهان در اوکراين متأسفيم. مردم کوبا روابط نزديکي با مردم اوکراين داشته و دارند

يادداشت چهارم
از ارزيابي چپ هاي روسيه درباره ي جنگ در خاور اروپا و "مواجهه با تهديدات": هشت سال است که غيرنظاميان از جمله کودکان، زنان و افراد مسن زير گلوله باران (در دونباس هستند) ... اوکراين با نقض تمام معاهدات بين‌المللي امضا شده، رسمـــــــــــأ اعلام کرد که مي ‌خواهد ســــــــــلاح هستــــــــــه‌اي فراهم کند. وخامت وضعيت در مرز بين اوکراين و جمهوري‌هاي دونباس به نقطه ‌ي اوج خود رسيد. واحدهاي نظامي در طرف اوکرايني گلوله باران مناطق جمهوري خلق دونتسک و جمهوري خلق لوگانسک را تشديد کردند و غيرنظاميان را مجبور به ترک خانه‌ هاي خود کردند. تعداد تلفات در حال افزايش بود. (دولت اوکرايين) آمـــــــــاده‌ ي حمـــــــــــله به دونباس بود ... غلبه بر شکاف طبقاتي– اجتماعي و متحد کردن جامعه در مواجهه با تهديدات مختلف، مستلزم يک الگــــوي اساســــي جديــــد از زندگي اقتصادي و اجتماعي است. اين الگوي جديد بايد نه براي ثروتمند کردن دلالان مالي، بلکه براي ارتقاي صنعت و کشاورزي، توسعه علم و آموزش و حمايت از سلامت و فرهنگ عمومي باشد. در شرايط تحريم هاي سخت غرب، جايگزيني واقعي واردات، دلارزدايي از اقتصاد و مهار فرار سرمايه مورد نياز است. تأثير مناسب اين گام ها تنـــــها در کنار ملـــــي شـــــدن بخــــش هاي استـــــراتژيک اقتصـــاد، استفاده از غني ترين منابع طبيعي به نفـــــع همـــــه شهــــروندان و برنامه ريزي دولتي براي زندگي اقتصادي امکان پذير است ... ما معتقد هستيم امنيــــت ملــــي را تنــــــها مي ‌توان با تغييـــــر ريشــــــه ‌اي در مسير اجتماعي-اقتصادي تضمين کرد

يادداشت پنجم
سرفرمانده پيشين ارتش امريکا در اروپا، سال 2018 ميلادي: "اين امر گريزناپذير نيست، باري بسيار محتمل است، که ما پانزده سال ديگر با چين در جنگ باشيم" - وزير امور خارجه پيشين امريکا، سال 2022 ميلادي: ايالات متحده بايد تايوان را به "رسميت" بشناسد (گفتمان "تايوان" يکي از سخت ترين و خطرناک ترين چالش هاي سياسي سده ي بيست و يک ميلادي براي گذر از بازه ي پانصد ساله ي استعماري است). پاسخ چين و روسيه: هم پيماني گسترده تر


اسفند ماه هزار و چهارصد خورشیدی

click

click

بهارا باش کاين خون گل آلود

برآرد سرخ گل چون آتش از دود

 click

قاجاریان تراژدی صفویان، و ولاییان کمدی آنانند

جسد او (شاه عباس) بعدها از "کاشان به قم منتقل شد و عده ای نوشته اند که این کار پنهانی انجام شد، بعض سیاحان نوشته اند که پادشاهان صفوی، از ترس اینکه مبادا استخوان های آن ها به سرنوشت استخوان شاه تهماسب دچار شود، وصیت می کردند که بعد از مرگ آن ها، چند تابوت مشابه از دروازه های شهر خارج کنند و هر کدام را به طرفی ببرند تا معلوم نشود قبر شاه کجاست، و به همین سبب سنگ قبر شاه عباس در کاشان هم نوشته ای به نام ندارد". دوسرسو نویسنده فرانسوی سده ی هیجده میلادی نیز به همین ناخشنودی ها اشاره دارد، وقتی یادآور می شود؛ "از آنجا که در زمان او (شاه عباس) تاج و تخت پادشاهی در دودمان صفوی نوپا بود، چون او نبیره ی شاه اسماعیل بود و پادشاهی این خاندان میان مردم هنوز آیین دیرینه ای نشده بود، «ترس شاه عباس از مردم کشور خود، بیشتر از ترس همسایگان برون مرزی» بود. شاه عباس در همه ی شهرها و نقاط کشور گروه های آمیخته ای از نژاد و زبان گرد می آورد تا از لحاظ آداب و رسوم و عقاید متفاوت باشند. مردم گرچه همه پیرو یک قانون و دستور بودند، ولی با سیاست (افزوده ی نگارنده: "سیاست تفرفه بیانداز و حکومت کن" یا سیاست "حیدری-نعمتی")، اتحاد و یگانگی در میان آن ها بر علیه دولت غیرعملی می گردید." (آن چه امروز نیز دزدان ولایی و دزدان دریایی، دست در دست هم بدان عمل می کنند). و اینجا یک پرسش از دست اندرکاران "نظام ولایی": آیا دست اندرکاران "نظام ولایی" پس از سه ده سیاهکاری و خون ریـــــــــــزی، سرنوشتی چون "شاهان دین پناه" صفوی خواهند یافت. چند سده پیش، زمینه ی نخبه زدایی و بی رنگ شدن علوم اثباتی و تجربی، و پر رنگ شدن گرایش های خرافی و غیرتجربی را، مجتهدان "متعصب" و "نادان" و "ثروتمند" صفوی فراهم می ساختند، و امروز زمینه ی دگراندیش کشی ها و خرافه گرایی ها را "متعصبان" و "نادانان" و "دارایان" رنگارنگ ولایی فراهم می سازند. آیا فاجعه ی ملی در سال شصت و هفت و کشتار هزاران زندانی سیاسی در دوران "طلایی امام" بازخوانی چنین رویدادهای تلخی نیست: "دو تن از سرداران مراد بیک جهان شاهی و سایلتمش بیک را غازیان (سربازان شاه اسماعیل "مرشد کامل" و متعصب شیعه) زنده زنده به سیخ کشیدند و بریان کردند و به عنوان هشداری به دیگران، به جای کباب" خوردند

 

اصل چهل و چهار قانون اساسی: پایه ای برای مصادره ی دارایی هایِ به یغما رفته ی توده ها از سوی بازاریان بزرگ، بنیاد-موقوفه خواران فربه، پاسداران بلندپایه، و نوسوداگران مالی-مونتاژی در "خلافت نفتی" ایران

نظام اقتصادی جمهوری اسلامی ایران بر پایه سه بخش دولتی، تعاونی و خصوصی با برنامه ریزی منظم و صحیح استوار است. بخش دولتی شامل کلیه صنایع بزرگ، صنایع مادر، بازرگانی خارجی، معادن بزرگ، بانکداری، بیمه، تأمین نیرو، سدها و شبکه ‏های بزرگ آبرسانی، رادیو و تلویزیون، پست و تلگراف و تلفن، هواپیمایی، کشتیرانی، راه و راه ‏آهن و مانند اینها است که به صورت مالکیت عمومی و در اختیار دولت است. بخش خصوصی شامل آن قسمت از کشاورزی، دامداری، صنعت، تجارت و خدمات میشود که مکمل فعالیتهای اقتصادی دولتی و تعاونی است

از اصل ۴۵ قانون اساسی: پایه ای برای بازپس گرفتن دارایی های تاراج شده ی مردم ایران از دست اندرکاران سامانه ی ولایی

انفال و ثروتهای عمومی از قبیل زمینهای موات یا رها شده، معادن، دریاها، دریاچه ها، رودخانه ‏ها و سایر آبهای عمومی، کوه‏ها، دره‏ ها‏، جنگلها، نیزارها، بیشه های طبیعی، مراتعی که حریم نیست، ارث بدون وارث، و اموال مجهول ‏المالک و اموال عمومی که از غاصبین مسترد میشود

چهار ستون اقتصادي سامانه ولايي که صدها و بلکه هزارها ميليارد دلار سرمايه هاي مردمی را در درازنای چند دهه به جیب زده یا بر باد داده اند، نزديک به هشتاد درصد اقتصاد ايران را زيردست دارند. اين جهار نيرو عبارتند از بازرگانان بزرگ، بنياد-موقوفه خواران فربه، پاسداران بلندپایه، و نوسوداگران مالی-مونتاژی در درون سامانه ی ولايي. دستياران نهان و نانهان برون مرزي آنان نيز بویژه انحصارهاي نفتي-نظامی-مالی بين المللي هستند. سرکوب گستاخانه و خونبارانه ی جنبش هاي زنان و جوانان و روشنگران، و ویژگان کارگران و مزدبگبران و رنجبران، از سوی "خلفای نفت ایران" پوششي است براي اين چپاول کم پیشنه و همه سويه